علت محبوبیت حاج قاسم
بسم الله الرحمن الرحیم
1- روایتی شنیدنی از علاقه مردم نُبُل و الزهراء به حاج قاسم
✍️سردار چهارباغی از مسئولان و فرماندهان وقت توپخانه سپاه در محور مقاومت:جزء نخستین نفراتی که آمد در شهرکهای نبل و الزهراء خود حاج قاسم بود. به من گفت: «حاج محمود برویم نُبُل؟» گفتم:«برویم.» از لابهلای درختان زیتون سوار شدیم، عکسهایش را هم دارم، سوار شدیم رفتیم نُبُل، این مردم نُبُل و الزهراء که سالها در محاصره بودند، وقتی فهمیدند ایرانیها آمدند باورشان نمیشد که حاج قاسم هم در بین ایرانیهاست.
میآمدند و میگفتند: حاج قاسم کجاست؟ حاج قاسم کجاست؟ علاقه داشتند که او را ببینند و با او عکس بگیرند، او هم در خانهها، در کوچهها دست روی سر دختران کوچک و پسربچههای کوچک میکشید، به آنها شیرینی و شکلات میداد، گویی همه دنیا را به آنها داده باشی؛ این فرق بین یک ژنرال ایرانی با یک ژنرال آمریکایی است که شبانه دزدکی با هواپیمای چراغ خاموش بیاید به یک منطقه سر بزند. این تفاوت یک فرمانده مردمی و جای گرفته در قلب مردم با یک فرمانده ارتش متجاوز است.
2-
روایت خبرنگار سوری از احساس مردم سوریه نسبت به حاج قاسم سلیمانی
✍️باسل کعده؛ خبرنگار سوری شبکه تلویزیونی «العالم»: نسبت به حاج قاسم سلیمانی احساس دین میکردم و بهعنوان یک شهروند سوریه سردار سلیمانی را «هموطن» خود میداند.
لازم است بگویم با اینکه مثلاً من و حاج قاسم سلیمانی متعلق به یک کشور نیستیم اما من به عنوان یک سوری حاج قاسم را هموطن خود میدانم و مطمئنم یک عراقی آزاده هم حاج قاسم را هموطن خود احساس میکند و باقی مردم آزاده کشورهای مختلف هم همینطور.
از لحظات اول شنیدن خبر شهادت سردار قلبها، دفتر تهران شبکه العالم با تمام نیرو و توان سعی کرد با پوشش لحظه به لحظه بازتابهای این خبر در تهران و باقی شهرستانهای ایران به بهترین نحو، حال و هوای ایران را به مخاطبان عرب زبان منتقل کند. در واقع نسبت به حاج قاسم شهید احساس دین میکردم و تلاش میکردم بتوانم تمام توانم را برای پوشش هرچه بهتر این خبر ناگوار و بازتابهای آن به مخاطب به کار گیرم.
مراسم تشییع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تهران و قم یکی از آن روزهای فراموش نشدنی من در عرصه خبرنگاری بود.
3-سردار چهارباغی، از فرماندهان وقت توپخانه سپاه در محور مقاومت:بعد از عملیات پاکسازی جنوب حلب، متوجه شدیم که در محاصره دشمن قرار گرفتهایم. ۱۵ روز همراه با حاج قاسم در این محاصره قرار داشتیم و هیچگونه آذوقه و مهماتی به ما و مردم جنوب حلب نمیرسید. حاج قاسم میتوانست سوار یک هلیکوپتر شود و از محاصره بیرون برود اما این کار را نکرد و میخواست با طراحی و برنامهریزی، محاصره را بشکند. کاری که سرانجام موفق شد بعد از ۱۵ روز آن را انجام دهد و راه رسیدن مهمات و امکانات و آذوقه به جنوب حلب را باز کند.
4-
✍️سردار صبوری، معاون هماهنگ کننده سابق نیروی قدس:حاج قاسم همه حرکت و رفت و آمد و مسیر را خودش طراحی میکرد. البته ممکن بود دوستان هم نکاتی بگویند ولی خودش طراحی میکرد چون یک فرد امنیتی بود.حاجی در نیروی قدس به یک آدم بسیار دقیق امنیتی تبدیل شده بود. در ابتدا قبول نمیکرد که یک تیم حفاظتی همراهش باشد. همه از بیرون به ما تاکید داشتند که با ایشان صحبت کنیم تا راضی شود. صحبتهایی شد و ایشان نهایتا با اکراه پذیرفت که تیم حفاظتی همراهش باشد اما مشروط.
ایشان گفت نباید از ماشین ضدگلوله استفاده کنید یعنی نه خودم استفاده میکنم و نه تیمی که همراه من است. حق ندارید از ماشین گرانقیمت استفاده کنید. ماشین همراهی که عموما همراه ایشان بود، یک پژو 206 یا یک پراید و این اواخر یک ماشین L90 بود. ماشین خودش هم یک ماشین ساده بود. ما فقط یکی دو روز به هر بهانه ای بود، از ماشین ضد گلوله استفاده کردیم. ایشان دو روز استفاده کرد و کاملا کنار گذاشت و گفت این تحرک مرا میگیرد و حساسیت ایجاد میکند.
لذا ایشان خودش طراحی میکرد؛ مثلا خیلیها نمیدانستند دارد به سوریه یا عراق میرود و حتی در مجموعه خودمان عموما وقتی میخواستم با ایشان جایی بروم، لحظه آخر خبر میداد که به فلان نقطه بیا. هم ما رعایت میکردیم و هم خود حاجی.