دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حاج یدالله کلهر

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۳۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

تحمل بخاطر خدا...

 چهار نفر بودیم که بعد از عملیات ولفجر هشت به دیدار حضرت آقا رفتیم.

عصب دست حاج یدالله کلهر توی عملیات قطع شده بود.

حضرت آقا شناخت عجیبی از حاج یدالله داشتند و با ایشان نشر و حشر عجیبی داشتند.

آقا فرمود حاج یدالله ما چطور است؟
حاج یدالله گفت الحمدلله!با آن کنار آمده ام!

آقا فرمودند: من اوضاع تو را درک میکنم زیرا از وقتی که عصب دست من قطع شد تا زمان زیادی درد دست نمی گذاشت بخوابم  و هر شب چندین بار با درد از خواب بیدار می شدم.
حاج یدالله آروم گفت : آقا من هم همینطور.

شهید کلهر چون با خدا معامله کرده بود تا زمانی که حضرت آقا اشاره به درد دست خودشان نکرده بودند ایشان هم صحبتی نکرد و تا زمان شهادتش دیگر ما ندیدیم از درد دستش صحبت کند..
 شهید حاج یدالله کلهر

روای: سردار حاج علی فضلی
 

 ۱۳ شهریور ۱۳۳۳ - ولادت شهید یدالله کلهر ، جانشین لشکر 10 سیدالشهدا(ع) - در دوران فرماندهی سردار علی فضلی

ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱

متولد: شهریار –روستای باباسلمان
🌷شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱  -شلمچه، عملیات کربلای ۵  
مسئولیت: قائم مقام لشکر ۱۰حضرت سیدالشهدا علیه السلام
💠 مزار: کرج – گلزار شهدای امامزاده محمد (ع)


✍️فرازی از وصیتنامه شهید: برشی از وصیت نامه :خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا من خواهان شهادتم، نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده‌ام و یا خواسته باشم خود را از دست این سختی‌ها و نابسامانی‌های دنیوی خلاص سازم، بلکه می‌خواهم گناهان زیادی را که انجام داده‌ام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو پاک شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۲۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی