عنایت امام رضا ع
بسم الله الرحمن الرحیم
تکفیریها و معجزهی امام رضا
✍️ گفت: «قراره ۴۸ اسیر ایرانی معاوضه بشن، باید برم.» اسرا رو که آوردن همهشان نحیف و لاغر شده بودند. قیافهی اسرای ایرانی رو داشتن که بعد ۸سال اسارت از زندانهای صدام آزاد شدن اما اینا فقط چندماه تو اسارت تکفیریها بودن.
اسرا از آنچه به اونا گذشته بود گفتن. از اینکه هرروز شکنجه میشدن و از غذایی که بهاندازهی زندهنگهداشتنشون به اونا میدادن. یکی تعریف کرد «وقتی اسیر شدیم توی لباسهام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چندبار لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن بگو غیر از تو کی نظامیه. به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم. برای تکفیریها گردن زدن یه کار عادی بود اما میخواستن من بقیه رو لو بدم. یکیشون که سرکرده بود و فحش میداد برای آخرین بار از من خواست اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم با تبر گردنم رو بزنه که خمپارهای نزدیکش منفجر شد. ترکش به سرش خورد و افتاد. تکفیریها عصبی شدن و جنازهی فرماندهشون رو از جلوی ما دور کردن و از اون به بعد روزانه فقط سهمیهی کتکخوردن داشتیم تا یه شب تو خواب #امام_رضا علیه السلام رو جایی دیدم که برف سنگینی میاومد. حضرت اومد و گذرنامهی ما رو امضا کرد و فرمود شما آزاد خواهید شد. فردا از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم؛ در حالی که همون برفی که تو خواب دیدم میاومد.»
📚 از کتاب خداحافظ سالار
خاطرات همسر سرلشکر پاسدار شهید حسین همدانی صفحات ۸۴ و ۸۵