دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سید مهدی رضوی

دوشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۴۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند...

دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است.
وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش.
به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟»
گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.»
گفتم: «برو و مواظب خودت باش!»
با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!»

مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در #عملیات_مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند:
"سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27  و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به #شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.
زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..."

#پاسدار_شهید_سیدمهدی_رضوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۱)

دلم کباب شد براش  

بیچاره خانوادش چه عذابی کشیدن

 

کاش ماهم بتوانیم مثل آنها انسان های پاکی باشیم

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی