دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

وای از ....

يكشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۴۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان!»
شیطان لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می‌خندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خنده‌ام می‌گیرد.»
پرسیدم: «مگر چه کرده‌ام؟»
گفت: «مرا لعنت می‌کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده‌ام.»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می‌خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده‌ای. نفس تو هنوز وحشی است. او تو را زمین می‌زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره‌ای؟!»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز.»

اری تا زمانی که دلخواه شیطان هستی شیطان با تو کاری ندارد وقتی خواستی از او جدا شوی تازه برای او تهدید میشوی اینجاست که شیطان دست بکار میشود
اموزش برای بهتر شدند تهدیدی است برای شیطان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی