دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

نوای دل از زمانه

پنجشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۳:۵۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

🌼تاریخ، این‌بار، تکرار نخواهد شد

✍️ آواز مرغ سحر، امروز، لحنِ حزینی دارد. آسمانِ دل شاپرکان، رنگ مهیبی دارد. وای بر ما! شاید این سوز دل سوختهٔ ما خبر از کوچ حبیبی دارد...

 امیرالمؤمنین رهسپار مسجد بود. تمنای پُر اضطرار در و دیوار برای ماندن علی به گوش می‌رسید. علی‌جان! تو کیستی که در و دیوار و زمین و زمان، این‌چنین، از غم رفتنت به تب و تاب افتاده‌اند؟!

 تو‌‌ همسر فاطمه‌ای و فاطمه کیست؟! فاطمه، سَرور زنان دو عالَم، دُردانهٔ قلب نبی اکرم، محمد مصطفی، است. تو پدر حسینی. حسینی که در مسلخگاه عشق، نازدانهٔ ۶ ماهه‌اش را به بهای هدایت عالمیان فدایی کرد.

علی با تواضعی سرشار از درک حضور به نماز ایستاد و سرانجام، سَر بر سجده نهاد. سجاده با شوقِ غم‌انگیزی مَردِ خدا را در آغوش گرفته بود و محراب با فریادی بی‌صدا می‌گریست‌.

 ناگهان، شمشیر زهرآلود که به دست ناجوانمردی پلید بالا رفته بود؛ بر سَر امام فرود آمد و فرق مبارک را شکافت. قلب محراب از این اندوه هزار تکه شد...

 در حالی‌که سجده‌گاه مولا، گلگون شده از خون بود از عمق جان، فریاد برآورد: «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَه...» قسم به خدای کعبه، رستگار شدم...

 وای بر کوفیان! چه کردند با امامشان؟! اگر قرن‌ها پیش، سکوت بی‌مِهر کوفیان بر دل امام غریبشان، داغ می‌نهاد؛ اگر دست ناجوانمردی جسارت کرد و تیغ بر فرق که نه، بر حرمت خدا نهاد؛ نه این قرن، آن قرن پیشین است و نه ما کوفیان دیروز...

 به شرافتمان قسم که ما سلیمانی‌های امروز اگر هزاران بار بمیریم و زنده شویم؛ اجازه نخواهیم داد تاریخ، ماجرای مظلومیتِ امام معصوم را دیگربار، تکرار کند...

🔘 ویژهٔ ضربت خوردن #امام_علی

【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۲/۰۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی