سخن زیبا 485
بسم الله الرحمن الرحیم
روزگاری نقل میکنند یک عقرب تو یک بیابونی از گشنگی و تشنگی داشت میمرد تا اینکه یک کبوتری اونور اونو میبینه میگه به چسب به پاهای من تا ببرمت یه جایی که آب و آبادی باشه خلاصه عقرب میچسبه به پاهای کبوتر
کبوتر پرواز میکنه میره میان راه کبوتر متوجه میشه عقرب میخواد نیش بزنه کبوتر به عقرب میگه من که دارم بهت خوبی می کنم تو چه کینه ای از من داری چرا میخوای منو نیش بزنی عقرب میگه نیش عقرب نه از ره کین است مقتضای طبیعتش این است
حکایت عده ای از آدمهای فاقد عقل یا مبتلا به نامردی اینه طبیعت عقرب از روی بی اختیاریش است عقرب که اختیاری نداره اما ما انسانها در قبال کردار و گفتار باید پاسخگو باشیم تو زندگیمون میبینیم عقوبت و پاداش در پی داره پس عقربها الگو نشن عقب ها مانع خیرخواهی نشوند ما را ناامید نکند خیرخواهان بهترین الگو ها هستند پاداش اونا شامل حال ما میشه بیاین خیرخواه باشیم بیاییم صفتهای عقرب گونه رو از خودمون حذف کنیم عاقل باشیم خیرخواه باشیم