دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا 477

جمعه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۱، ۰۴:۲۲ ب.ظ

✨﷽✨

👤 استادعلی صفایی حائری

✍️در همین شب‏هاى ماه رمضان، که ما دور هم مى ‏نشینیم و مى ‏گوییم ماه رمضان آمد. باید مواظب باشیم و به خودمان فکر کنیم، ولى مانند کسى هستیم که به حمام آمده است، ولى نه براى تطهیر، که براى بازى!

وقتى بچه بودیم، نزدیک عید که مى ‏شد، ما را به حمام می فرستادند. چند تا بچه بودیم، بدجنس و بازى ‏گوش. گاهى سه ساعت در حمام مى ‏ماندیم؛ آن هم حمام ‏هاى قدیمى که خزینه داشت. همدیگر را مى‏زدیم و پوست همدیگر را مى ‏کندیم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى ‏کرد! بعضى وقت‏ها هم بیرونمان مى ‏کرد، ولى وقتى مى ‏آمدیم خانه، پشت گوش‏ها و پاهامان همه کثیف مانده بود. مادر ما هم که خیلى دقیق بود، پشت گوش‏ها و آرنج ‏هاى ما را نگاه مى ‏کرد و مى ‏پرسید: اینها چیه؟! ما را تنبیه مى ‏کرد و گریه مى‏ کردیم.
ما حمّام رفته بودیم، اما بازى کرده بودیم. در مقام تطهیر نبودیم.

رمضان ‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته‏ ایم و جدّى نبوده ‏ایم. ماه رمضان که شهر طهور، شهر تمحیص  ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوی ما نبوده

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۱/۱۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی