ریشه های انحراف
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز انحراف در بنی اسرائیل
در این دوران که بنیاسرائیل در بیابان با استادی چون موسی از جانب خدا آموزش میبینند دچار انحرافاتی شدند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) گرایش به بتپرستی:
هنگامی که بنیاسرائیل از دریا گذشتند، قومی را دیدند که سر به آستان بتهای خود نهادهاند. آنان از این کردار بت.پرستان خوششان آمد و نزد موسی رفته از او خواستند که خداوندی مثل خدای ایشان برایشان دست و پا کند (اعراف، 138). یعنی چهل سال تلاش موسی برای یکتاپرستی این قوم نتیجه نبخشیده بود و اکنون آنان خدای نادیدنی را در عوض خدای دیدنی و دروغین رها کردند.
2) طمعکاری:
آذوقه بنیاسرائیل از آسمان میآمد و هر کس باید به اندازه روزش از آن میگرفت و اگر بیشتر برمیداشت و خمیر میکرد، تبدیل به کرم میشد (عهد عتیق، خروج، 16). غذا آماده بود و آنها تمام وقتشان صرف آموزش و پیامدهای آن بود اما پس از مدتی نزد موسی آمدند و گفتند: از یکنواختی خسته شدهایم.
«یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها»
«ای موسی! ما بر یک طعام نتوانیم ساخت. از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین میروید، چون سبزی و خیار و سیر وعدس و پیاز برویاند»(بقره،61)
اینها خواستههایی است که هیچ نیازی به آنها نیست.
«قالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّه»
«موسی گفت آیا میخواهید آنچه را که برتر است به آنچه که فروتر است، بدل کنید؟ به شهری بازگردید که در آنجا آنچه میخواهید به شما بدهند. مقرر شد بر آنان خواری و بیچارگی و با خشم خدا قرین شدند»(بقره61)
نتیجه این بود که برای خرید پیاز باید پول داد و برای پول داشتن باید کار کرد و لازمه کار کردن، واماندن از اردوگاه و آموزشهای آن است. به قرض و نسیه افتادند و آزادیشان سلب شد. آنها دریافتند که این تنوعخواهی چه ذلّتی برایشان آورد و دوباره آنها را به خفت و بردگی کشانید.
از اینجا بود که یهودیان برای به زانو درآوردن مخالفان خود، آنها را دچار تنوعخواهی و تجملگرایی میکردند. اجتماع وقتی گرفتار تنوعخواهی شد، با کمبود سرمایه روبرو و به استقراض کشیده میشود و استقراض ذلّت نیز میآورد.
3) انحراف عقیدتی:
خداوند موسی را به کوه طور فراخواند. در این دوران، بنیاسرائیل همة دورهها و آموزشها را دیدهاند و علمایی در بین آنها پدیدار شده است. خواص قوم موسی به او گفتند: ما نمیپذیریم که تو با خدا سخن میگویی، ما از کجا یقین کنیم که تو دستورات را از سوی خدا میآوری! تعدادی از ما را هم ببر(انحراف خواص) اگر موسی آنها را نمیبرد، همه چیز به هم میریخت(نفوذ خواص)
«وَاخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقاتِنا » « موسی برای وعدگاه ما از میان قومش هفتاد مرد برگزید»(الاعراف، 155).
این هفتاد نفر در میان قوم جایگاه و اعتباری داشتند و سخنانشان مورد اعتماد بود. اینها باید شاهد گفتگوی خدا با موسی باشند و به مردم خبر دهند.