دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

ناصر کاظمی

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۵۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

💠 بی سیم چی

▫️سنّم کم بود، گذاشتندم بی‌سیم‌چی
 بی‌سیم‌‌چی #شهید_ناصر_کاظمی که فرمانده‌ی تیپ بود.

چند روزی از عملیات گذشته بود و من درست و حسابی نخوابیده بودم. رسیدیم به تپه‌ای 🏜که بچه‌های خودمان آنجا بودند. #کاظمی داشت با آنها احوال‌پرسی می‌کرد که من همان‌جا ایستاده تکیه دادم به دیوار و خوابم برد.😴

وقتی بیدار شدم، دیدم پنج دقیقه 🕐بیشتر نخوابیده‌ام، ولی آنجا کلی تغییر کرده بود

 یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «برو نمازهای قضایت را بخوان.»
 اول منظورش را نفهمیدم؛ بعد حالی‌ام کرد که بیست و چهار ساعت است خوابیده‌ام 😱

توی تمام این مدت خودش بی ‌سیم📞 را برداشته بود و حرف می زد.

—(راوی: بیسیم‌چیِ شهید ناصر کاظمی، بعد از شهادت خوشبین)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۱/۱۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی