دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

مسیح کردستان 71

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۳۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
.. #بروجردی نیروها را در گروه های شش نفره در دو سمت جاده و تپه های مشرف به آن سامان داد. با شلیک گلوله های تانک دشمن می دوید روی تپه و برمی‌گشت روی جاده. کم کم شروع به زمزمه کرد، اول در دل و سپس با صدای رسا، شعری می‌خواند که وصف حال امام حسین (ع) در نبرد عاشورا بود. شعری که او را تا کربلا می کشاند. گاه صدا بلند می کرد و به بچه ها می گفت: "یالا، یالا، بروید

پشت آن تپه که اگر تانک ها جلوتر آمدند یهو هجوم بیاورید. یک تانک که آتش بگیرد بقیه عقب می کشند. توکل کنید و بکشید جلو."

 

🔸دوید سمت شش نفر بعدی و زمزمه اش شکل گرفت. رفت سراغ بیت های بعدی آن قطعه شعر. به گونه ای از ته دل شعر می خواند که انگار خودش آن را سروده است. گاه رگبار می گرفت سمت عراقی ها. حس می کرد تک و تنها با تانک ها می جنگد. گاه صدای انفجار و پیشروی تانکها فراموشش میشد. دوید سمت طهماسبی و فریاد زد: "حالا وقتش است. شروع کن که اگر سوار کار نشویم #پاتاق از دست خواهد رفت."

دوید کنار جاده تا کسی زیر آتش احساس تنهایی نکند. اولین تانک عراقی که آتش گرفت همان لبخند همیشگی آمد سراغش و نفس حبس شده را آزاد کرد. یک خیز جلوتر رفت. درگیری نیروهای پیاده شدت گرفت.

🔹ناگهان انفجاری از پشت جاده همه را میخکوب کرد. هنوز #بروجردی به تخته سنگ نرسیده بود که رگباری سمت او گرفته شد. وقتی روی زمین می غلطید گلوله ها هم زمین را شخم می زدند. خزید پشت تخته سنگ. احساس درد خفیفی در دست چپ خود کرد. خون از مچ دستش بیرون زد.

💠 .. عراقی ها با دیدن دودی که از تانک بلند شده بود عقب نشستند. #بروجردی به نیروهایی نگاه می کرد که فریاد الله اکبر سر می دادند و سمت عراقی ها هجوم می بردند. گردنه که آزاد شد سوار استیشن سرازیر شد. در دو کیلومتری #سرپل_ذهاب چشمش افتاد به #مالکیان و کنار کشید. با اشتیاق او را در آغوش گرفت. بوی دود و باروت می‌داد.

 

🔸- قصر به طور کامل دست عراقی هاست. عراق برای شهر فرماندار نظامی تعیین کرده دیشب چند نفر از مسئولان را هم اعدام کرد تا بقیه حساب کار خودشان را بکنند. هنوز شش هفت هزار نفر در شهر هستند.

مالکیان دیشب پلک روی هم نگذاشته بود. #بروجردی کنار جاده خاک را با کف دست صاف کرد و گفت: "از آرایش دشمن و استعدادی که وارد جبهه میانی کرده بگو. باید بدانیم ما کجا هستیم و آنها کجایند، ما چه داریم آنها چی؟"

 #مالکیان با انگشت سبابه در خط مرزی یک فرو رفتگی کشید و گفت: " #مرز_خسروی در این فرو رفتگی قرار دارد. این نقطه را هیچ پدافندی کارساز نیست. از سال ها پیش که بین ایران و عراق درگیری های مرزی رخ داد ارتش ما این منطقه را رها شده تلقی می گرد و به همین دلیل پدافند اصلی مقابله با عراقی ها را در #گردنه_قره_بلاغ برنامه ریزی کرد، عراق از شمال، غرب و جنوب به #قصر_شیرین اشراف دارد."

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی