دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا 578

چهارشنبه, ۸ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 چگونه از قبر بیرون آمد:
حکایت؛ مشهور است مرحوم طبرسی سکته عارض شد و به گمان اینکه وفات کرده او را غسل داده،  کفن و دفن نمودند،  چون به هوش آمد خود را در میان کفن و در قبر دید، متوجه شد، سکته کرده و او را اشتباهاً دفن کرده‌اند، راه نجاتی نداشت تا خود را از این گرفتاری نجات دهد نذر کرد اگر خداوند قادر متعال از این بند نجاتش دهد، یک دوره تفسیر قرآن بنویسد.

 اراده خداوند چنین تعلق گرفت که یک نفر دزد معروف به این فکر افتاد شب موقعی که همه خوابند و قبرستان هم خلوت است، بیاید قبر طبرسی را بشکافد و کفنش را بردارد، وقتی‌ آمد قبر را شکافت رسید به لحد و روی لحد را برداشت کفن را باز کرد، ناگاه شیخ دست او را گرفت، آن مرد از دیدن این حال بسیار ترسید، شیخ شروع کرد به حرف زدن با او،  وحشت کفن دزد زیادتر شد. شیخ فرمود: نترس من مرده نیستم، بلکه زنده‌ام به علت سکته مرا آورده‌اند دفن کرده‌اند، اکنون به هوش آمده‌ام، خداوند تو را وسیله نجات من قرار داد. آن شخص از حرف‌های آن مرحوم اطمینان خاطر پیداکرده و قلبش آرام گرفت و چون شیخ از شدت ضعف نمی‌توانست راه برود، مرد او را به دوش گرفته به منزل شیخ آورد. شیخ خلعت و مال زیادی به آن مرد داد کفن دزد به دست شیخ توبه کرد و آن کار قبیح را ترک نمود.
پس از آن شیخ به نوشتن مجمع‌البیان مشغول شد الحق، تفسیر خوبی نوشته است، خداوند مسبب‌الاسباب، آن دزد را وسیله نجات شیخ از آن گرفتاری عجیب قرار داد، شیخ نیز وسیله و اسباب توبه کفن دزد شد که به این وسیله از عمل شنیع دزدی و نباشی خلاص شده و عاقبت امرش ختم به خیر شد.  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۰۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی