دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

موحد دانش 2

چهارشنبه, ۱ دی ۱۴۰۰، ۰۶:۴۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی کــه امام(ره)علیرضــا موحــد دانــش، فرمانــده تیــپ ســید الشــهدا و همســرش را عقــد کــرد،
علـی بـا دسـت چپـش دسـت امـام (ره) را گرفـت وبوسـید.وقتی از حضـور امـام(ره) بیـرون آمدنـد،
همسـرش پرسـید، چـرا بـا دسـت راسـت دسـت امـام(ره) را نگرفتی؟گفت:ترسـیدم امـام(ره) متوجه

دسـت مصنوعـی ام شـود و غصـه دار شـود.علی اصـرار داشـت مراسـم عروسـی را در مسـجد و بـا
تعـارف مقـداری خرمـا برگـزار کنند.نظـرش ایـن بـود کـه خبـر مراسـم را باپخـش اعلامیـه بـه گـوش
دوسـتان و آشـنایان برسـاند؛ امـا خانـواده علـی زیـر بـار نرفت.اگرچـه مراسـم عروسـی در نهایـت
سـادگی، تنهـا بـا سـخنرانی، فرمانـده سـپاه تهـران و فرسـتادن صلـوات در مسـجد برگـزار شـد، امـا
خانـواده توانسـت شـیرینی را جایگزیـن خرمـا کنـد.

راوی همسر شهید علیرضا موحد دانش

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۰/۰۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی