دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

قلو سنگ

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۴۵ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

هرچــی درســت مــی کــردم مــی خــورد حتــی قلــوہ ســنگ!اولین غذایــی کــه بعدازعروســی مــان
درسـت کـردم اسـتانبولی بـود.از مـادرم تلفنـی پرسـیدم ولـی شـده بـود سـوپ...آبش زیـاد شـدہ بـود... منوچهـر مـی خـورد و بـه بـه و چـه چـه مـی کـرد.
روز دوم گوشـت قلقلـی درسـت کـردم...
شـدہ بـود عیـن قلـوہ سـنگ.تا مـن سـفرہ را آمـادہ کنـم منوچهـر چیـدہ بودشـان روی میـز و بـا آنهـا تیلـه بـازی مـی کـرد قـاہ قـاہ مـی خندیـد و مـی گفت:چشـمم کـور دنـدم نـرم تـا خانمـی یـاد بگیـرن هـر چـه درسـت کنـن مـی خوریـم حتـی قلـوہ سـنگ.

به روایت همسرشهید منوچهر مدق

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی