دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید باکری 33

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۰، ۰۷:۵۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سه روز بعد، گرماگرم ظهر تابستان، وحید بیحال و کلافه از گرما در حـال گـذر
از کنار ساختمان ستاد لشکر بود که مهدی را دید. مهدی در حال جمع کردن کاغذ
پارهها و زبالههای دور و اطراف ساختمان بود.
وحید آهسته جلو رفت و زد به گُردة مهدی. مهدی برگشت و هـر دو در آغـوش
هم گره خوردند. وحید گفت: »چه طـوری اخـوی؟ ایـن چنـد روزه خیلـی دنبالـت
گشت؛ اما پیدات نمیکردم«.

مهدی، عرق سر و صورتش را با پر چفیه گرفت و گفت: »زیر سایة شـما هسـتم.
شما خوبید؟«
وحید، دست مهدی را کشید و زیر سایبانی رفتند. وحید گفـت: »پـدر آمرزیـده،
مگر عقل نداری؟ مگر اینجا نیروی خدماتی نیست که تو آشغال جمع میکنی؟ بـرو
به رانندگیات برس«.


مهدی خندید و گفت: »مگر مـن بـا نیروهـای خـدماتی چـه فرقـی دارم؟ همـه
بسیجی هستیم و به خاطر خدا به اینجا آمدهایم. بیا تو هـم کمـک کـن زبالـههـا را
جمع کنیم«.
ـ شوخی میکنی؟! من وآشغال جمع کردن؟ ول کن بابا. بیا برویم به واحد ما تـا
یک لیوان شربت آبلیمو به خوردت بدهم، سر حال بیایی، بیا برویم.
ـ نه... خیلی ممنون. باید زبالهها را جمع کنم. انشاءاالله یک وقت دیگر.
وحید اصرار کرد؛ اما مهدی نرفت. دست آخر، وحید بـا دلسـوزی گفـت: »ببـین
اخوی، یکی از دوستان من تو ستاد لشکر بیا و برو دارد. دوسـت داری بهـش بگـویم
منتقلت کنند به واحد ما؟«
مهدی، دست بر شانة وحید گذاشت و گفت: »ممنون... همـین جـا کـه هسـتم،
راضیام«.
وحید با مهـدی دسـت داد و گفـت: »هـر جـور کـه راحتـی. خـب، مـن رفـتم.
خداحافظ«.
ـ خداحافظ.
وحید چند قدمی از مهدی دور نشده بود که یادش آمد اسم دوست جدیـدش را
نپرسیده است. برگشت و گفت: »راستی، من هنوز اسمت را نمیدانم«.
مهدی گفت: »اسم من به چه درد تو میخـورد؟ مـن کوچـک شـما هسـتم: االله
بندهسی«.
وحید خندید و گفت: »باشد. پـس از حـالا تـو را االله بنـدهسـی صـدا مـیکـنم.
خداحافظ«.


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۱۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی