شهید بهشتی 1
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۰ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
یـک روز جمعـه خدمـت آقـای بهشـتی رسـیدیم و گفتیـم: یکـی از مقامـات سیاسـی خارجـی بـه
تهــران آمــده، از شــما تقاضــای ملاقــات کــرده است.ایشــان نپذیرفــت وگفت:مــن ایــن ملاقــات را نمیپذیـرم ،مگراینکـه امام(ره)بـه مـن تکلیـف بفرمایند،ولـی اگـر ایشـان ایـن تکلیـف را نمیکننـد،
نمـی پذیـرم؛ چـون بـرای خـودم برنامـه دارم و امـروز کـه جمعـه اسـت، متعلـق بـه خانـواده مـن
اسـت. در ایـن سـاعات بایـد بـه فرزندانـم دیکتـه بگویـم و در درسهـا بـه آنهـا کمـک کنـم و بـه
کارهـای خانـه برسـم؛ چـون روز جمعـه مـن، مخصـوص خانـواده اسـت.
سیره شهید دکتر بهشتی، نشر شاهد، ص۷
۰۰/۰۹/۱۱