امیرالمومنین علی ع 118
بسم الله الرحمن الرحیم
از عایشه نقل است که رسول خدا ص در مرضی که بدان وفات یافت در خانه من بود که فرمود:
«حبیب مرا به نزدم بیاورید». من (پدرم) ابوبکر را دعوت کردم. پیامبرص بدو نگریست و آنگاه سر
خود را بر بالین نهاد و همان سخن را تکرار کرده و فرمود: «حبیب مرا به نزدم بیاورید». به حاضران گفت: وای بر شما علی بن ابیطالب را نزد او آورید
که به خدا سوگند جز او کسی را نمی طلبد! چون علی را مشاهده کرد از بستر جدا شد و پوششی را که بر رویش بود عقب زد و علی را در زیر آن برد و همچنان او را در آغوش داشت را از دنیا رحلت کرد درحالیکه دستش بر بدن علی بود»
از عبدالله بن عمر روایت است که رسول اکرم ص هنگام بیماریش فرمود:
«برادرم را نزد من فرا خوانید». ابوبکر را گفتندا حضرت از او روی برگرداند.
آنگاه فرمود: «بگویید برادرم بیاید». عمر را گفتند آمد. رسول خدا ص از او
نیز روی گردانیده آنگاه فرمود: «برادرم را بگویید بیاید». عثمان را گفتندا آمد
پس حضرت از او نیز روی برگرداند. پس علی را فراخواندند. پیامبرص
پارچه ای را که رویش بود برداشت و علی را در زیر آن پارچه داخل نمود
هنگامی که علی از حضور پیامبر خارج شد. از ایشان سؤال شد رسول خدا
چه چیزی در زیر پارچ به تو فرمود؟ گفتند: «رسول خدا مرا هزار باب
آموخت که از هر بابی هزار باب گشوده میشود»