دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

امیرالمومنین علی ع 118

جمعه, ۵ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۵۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

از عایشه نقل است که رسول خدا ص در مرضی که بدان وفات یافت در خانه من بود که فرمود:
«حبیب مرا به نزدم بیاورید». من (پدرم) ابوبکر را دعوت کردم. پیامبر
ص بدو نگریست و آنگاه سر
خود را بر بالین نهاد و همان سخن را تکرار کرده و فرمود: «حبیب مرا به نزدم بیاورید». به حاضران گفت: وای بر شما علی بن ابیطالب را نزد او آورید

که به خدا سوگند جز او کسی را نمی طلبد! چون علی را مشاهده کرد از بستر جدا شد و پوششی را که بر رویش بود عقب زد و علی را در زیر آن برد و همچنان او را در آغوش داشت را از دنیا رحلت کرد درحالیکه دستش بر بدن علی بود»
از عبدالله بن عمر روایت است که رسول اکرم ص هنگام بیماریش فرمود:
«برادرم را نزد من فرا خوانید». ابوبکر را گفتندا حضرت از او روی برگرداند.
آنگاه فرمود: «بگویید برادرم بیاید». عمر را گفتند آمد. رسول خدا
ص از او
نیز روی گردانیده آنگاه فرمود: «برادرم را بگویید بیاید». عثمان را گفتندا آمد
پس حضرت از او نیز روی برگرداند. پس علی را فراخواندند. پیامبر
ص
پارچه ای را که رویش بود برداشت و علی را در زیر آن پارچه داخل نمود
هنگامی که علی از حضور پیامبر خارج شد. از ایشان سؤال شد رسول خدا
چه چیزی در زیر پارچ به تو فرمود؟ گفتند: «رسول خدا مرا هزار باب
آموخت که از هر بابی هزار باب گشوده میشود»

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی