مسیح کردستان 34
بسم الله الرحمن الرحیم
بروجردی به نوک ارتفاع چشم دوخته بود تا سر وکله هلی کوپتر پیدا شود. یک روحانی اهل تسنن به آن دو نزدیک شد. #متوسلیان با گشاده رویی او را بوسید و گفت: "ملامحمد، شیخ بیدارِ #مریوان خوش آمدی."
🔹ملامحمد را به بروجردی معرفی کرد.او امام جماعت مسجد روستای پیشاران بود که او پس از متواری شدن به سپاه پناه آورده بود. وقتی تهدید به قتل شد، #پیشمرگان او را به #متوسلیان سپردند. او با همان لباس روحانی اسلحه دست گرفته بود. #ملامحمد_ذبیحی نگران بود و آشفته، به گونه ای که بروجردی متوجه شد. ملا نفس تازه کرد و گفت: "نگرانم که قتل عام پاسدارها تکرار شود. گمان نکنم ارتش موفق شود از #گردنه_تیژتیژ جان سالم بدر ببرد. سال گذشته شیخ #عثمان_خالد و #حاج_امین_بک_رستمی، از زمین خوارهای منطقه، مردم را تحریک کردند و رفتند سمت سپاه تا آن ها را از شهر بیرون کنند. وقتی به اعتقادات پاسدارها توهین کردند، مقاومت شروع شد و بسیاری از پاسدارها شهید شدند."
🔺- این بار که شهر آزاد شود #متوسلیان با شما خواهد بود.
لبخند در چهره ملامحمد شکل گرفت. تا صدای هلی کوپتر آمد #بروجردی راه افتاد. می دانست #شیرودی فرصت نشستن ندارد.
💠 #صیاد سه راهی #تیژتیژ را که رد کرد، رسید به #شیخان و زمین گیر شد. با شنیدن صدای هلی کوپتر توی بیسیم گفت: "اکبر جان کجایی؟"
-شیرودی: رسیدم. کمی صبر کن. تعدادشان زیاد نیست.
#شیرودی رگبار گرفت. آنقدر پایین میکشید که #صیاد دل نگرانش میشد و پشت بیسیم به او میتوپید، گرچه کارساز نبود.
🔸 #صیاد یک تانک اسکورپین جلو انداخت و خودش هم سوار بر نفربر پشت سرش راه افتاد تا رسید به قله ای که اسمش را گذاشته بودند «قله روح الله» #متوسلیان خیلی وقت ها بر فراز آن با خدا خلوت می کرد. صیاد از نوک قله به پادگان و شهر تسلط کامل داشت و می توانست دستور پاکسازی شهر را صادر کند. #متوسلیان با دیدن تانک ها بر فراز #قله_روحالله جان گرفت و راه افتاد. اول رفت سراغ کانال فاضلابی که محل خروج ضدانقلاب به خارج شهر بود. با مین گذاری از ورود ضدانقلاب به شهر جلوگیری کرد و افتاد به جان خانه های تیمی و دستگیر کردن سران #کومله و #رزگاری.
🔹این بار #بروجردی زمینی وارد شهر شد. #متوسلیان را در کنار افرادی دید که در آزادسازی شهر خیلی تلاش کردند. #عباس_کریمی اطلاعات خوبی از دشمن جمع آوری کرده بود. #قجهای در انجام عملیات یک سر و گردن جلوتر از بقیه عمل می کرد. حالا می توانستند تا #دریاچه_زریوار پیشروی کنند. چون خطری آن ها را تهدید نمی کرد. #بروجردی کنار دریاچه به #متوسلیان گفت: "کی قرار است مردم از این طبیعت زیبا لذت ببرند؟"