مسیح کردستان 30
بسم الله الرحمن الرحیم
💠 نگاه به ظاهر او و آن خنده های جذابش نکنید ما میخواهیم جانب احتیاط را درنظر بگیریم. او اکنون نماینده سازمان در غرب کشور است. از طرفی #داوود_کریمی که در جریان مبارزات پیش از انقلاب ایشان است، معتقد است #بروجردی چون مشی مسلحانه داشته مخالف خط امام فعالیت میکرد.
🔸گلزاری گیج شده بود و تمایلی نداشت به این بحث ادامه دهد. #ابوشریف اصرار داشت او مسئولیت غرب کشور را قبول کند. گلزاری به سختی توضیحات آن پاسدار را به فراموشی سپرد تا همان #بروجردی ای که خودش میشناخت در نظرش ترسیم شود. کمی آرام گرفت و آهسته و متفکرانه گفت: "تا #بروجردی در #کردستان فعالیت میکند ترجیح میدهم زیر نظر ایشان کار کنم. این قبایی که برای من دوختید مناسب تنم نخواهد بود. گیرم حکم فرماندهی #بروجردی را لغو کنید با حکم فرماندهی او در قلب مردم کردستان چه خواهید کرد؟ شما خیلی دیر بیدار شدید. بروجردی اکنون در قلب مردم فرماندهی میکند نه با حکم شورای انقلاب."
🔹گلزاری نیم خیز شد و به علامت اجازه رخصت یافتن چشم به آنهادوخت. از اتاق خارج شد. از راهرو که رد شد چشمش افتاد به مرتضی رضایی که از پیش اورا میشناخت. یادآوری #بروجردی در ذهنش مرور شد《یعنی قرار است او فرمانده سپاه شود؟ بهتر است به او بگویم بروجردی چه میکند.》برگشت و سلام داد. رضایی او را نشناخت...
- من گلزاری هستم، فرمانده سپاه #سنندج.
چهره #مرتضی_رضایی عوض شد و او را تحویل گرفت. گلزاری بلافاصله گفت: "این حرفهایی که پشت سر #بروجردی میزنند حقیقت ندارد. من خیلی اهل حزب بازی نیستم اما میدانم بسیاری از فرماندهان سپاه هنوز در سازمان حضور دارند . پس موضوع #بروجردی باید چیزی دیگر باشد. گرفتن بروجردی از مردم #کردستان ظلمی نابخشودنی است. شما میتوانید مانع اینکار شوید. او در کردستان تو لاک خودش است، پس بگذارید کارش را انجام دهد. تاجایی که من او را میشناسم نباید مزاحم شما در مسائل تهران باشد."
🔸گلزاری حرفهایی تحویل فرمانده سپاه داد که گمان میکرد میتواند به بروجردی کمک کند. باوجود اینکه هنوز حکم فرماندهی #مرتضی_رضایی امضاء نشده بود اما اغلب فرمانده ها روی او حساب باز میکردند. این را هم میدانستند که او از تایید #بنیصدر برخوردار است اما نه به آن معنی که مطیع تمام فرامین او باشد. رضایی در مدت خدمت در سپاه مشی استقلال طلبی داشت و کمتر وارد جریانات سیاسی و حزبی میشد. صحبتهای گلزاری کمی در او تاثیر گذاشت اما بروی خود نیاورد و خیلی آرام گفت: "من هم چیزهایی شنیدم اما خیلی جدی به آن فکر نکردم. سلام مرا به ایشان برسانید."