دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

مسیح کردستان 28

سه شنبه, ۴ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۴۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

💠 - ما از اوضاع #کردستان باخبریم. شاید تغییراتی در فرماندهی سپاه به وجود بیاید که لازم است پیش از آن، این تغییرات در کردستان انجام شود.

- نه آمادگی دارم، نه تمایل، کار کردن در کنار #بروجردی لذتی دارد که هیچ پستی جایگزین آن نخواهد بود. بگذارید او کارش را انجام دهد.

#گلزاری بی مهابا حرف می زد و همین امر سبب شد آن دو نفر بحث را ادامه ندهند. از اتاق خارج شدند و اندکی بعد، با #ابوشریف برگشتند.

 

🔸 #ابوشریف بیست روز پیش گلزاری را در #سنندج ملاقات کرده بود و با او آشنا شده بود. با خوش رویی او را تحویل گرفت و گفت: " ما مسائلی را در نظر می گیریم که شاید لازم نباشد شما بدانید."

- مثلا چه مسائلی که ما نباید بدانیم و فرمانده آن جا هم شویم؟

موضوع کردستان نیست. رئیس جمهور [بنی‌صدر] می خواهد وحدتی در فرماندهی سپاه و ارتش ایجاد کند.

- اتفاقا این وحدت را #صیاد و #بروجردی در قرارگاه مشترک سپاه و ارتش عملی کردند.

- دو روز پیش در #گردنه_خان تلفات زیادی دادیم.

 

🔹گلزاری یاد حرف‌های #بروجردی افتاد و با اطمینان گفت: "شما بروید سراغ آنهایی که برای بیگانه کار می‌کنند. هنوز توده ها در ارتش نفوذ دارند. تعدادشان اندک است اما خیلی نفوذ دارند. عامل شکست #گردنه_خان یک #خائن بود نه #صیاد و #بروجردی."

#ابوشریف بحث را عوض کرد و گفت: "این مسئله به رئیس جمهور گزارش شد و قرار است به پرونده این فرمانده لشکر رسیدگی شود."

یک نفر با شتاب وارد اتاق شد و بی مقدمه گفت :"این آقای #بروجردی هنوز مواضع خودش را روشن نکرده، آیا او یک پاسدار وفادار به امام است یا عضو فعال سازمان مجاهدین اسلامی؟"

- گلزاری: در کردستان این خبرها نیست. هیچ رفتاری از #بروجردی متوجه جانبداری او از یک حزب خاص دیده نمی‌شود، مگر مبارزه با احزابی مثل #دمکرات و #کومله.

شهید بروجردی ؛ مسیح کرستان

 

 

 

 

 

 

 

💠

 

نگاه به ظاهر او و آن خنده های جذابش نکنید ما میخواهیم جانب احتیاط را درنظر بگیریم. او اکنون نماینده سازمان در غرب کشور است. از طرفی #داوود_کریمی که در جریان مبارزات پیش از انقلاب ایشان است، معتقد است #بروجردی چون مشی مسلحانه داشته مخالف خط امام فعالیت میکرد.

🔸گلزاری گیج شده بود و تمایلی نداشت به این بحث ادامه دهد. #ابوشریف اصرار داشت او مسئولیت غرب کشور را قبول کند. گلزاری به سختی توضیحات آن پاسدار را به فراموشی سپرد تا همان #بروجردی ای که خودش میشناخت در نظرش ترسیم شود. کمی آرام گرفت و آهسته و متفکرانه گفت: "تا #بروجردی در #کردستان فعالیت میکند ترجیح میدهم زیر نظر ایشان کار کنم. این قبایی که برای من دوختید مناسب تنم نخواهد بود. گیرم حکم فرماندهی #بروجردی را لغو کنید با حکم فرماندهی او در قلب مردم کردستان چه خواهید کرد؟ شما خیلی دیر بیدار شدید. بروجردی اکنون در قلب مردم فرماندهی میکند نه با حکم شورای انقلاب."

 

🔹گلزاری نیم خیز شد و به علامت اجازه رخصت یافتن چشم به آنهادوخت. از اتاق خارج شد. از راهرو که رد شد چشمش افتاد به مرتضی رضایی که از پیش اورا میشناخت. یادآوری #بروجردی در ذهنش مرور شدیعنی قرار است او فرمانده سپاه شود؟ بهتر است به او بگویم بروجردی چه میکند.》برگشت و سلام داد. رضایی او را نشناخت...

***

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی