مسیح کردستان 24
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا رحیم [ #رحیم_صفوی] نگاهی به مسیر حرکت ستونهای ارتش انداخت و گفت: "از کمین دشمن غافل نباشید. حتم دارم آنها از طریق ستون پنجم از عملیات باخبر خواهند شد. لازم است در موارد تغییر تاکتیک بدهیم."
💠 #بروجردی گفت: "ما تا #دیواندره و #سقز مشکلی نخواهیم داشت. تا #متوسلیان در پادگان #مریوان مستقر شود جاده #بانه را آزاد خواهیم کرد و به او خواهیم پیوست. ما در طول این عملیات در خدمت #صیاد هستیم. اگر در این مرحله یک گام دیگر آنها را سمت مرز عقب برانیم تسلطمان به منطقه بیشتر خواهد شد."
🔸به جز #صیاد و #بروجردی همه جلسه را ترک کردند. تمام فکر و ذکرشان جاده بانه – مریوان بود. اوضاع مریوان وخیم تر از آن بود که بتوانند با یک یورش آزادش کنند. #صیاد بار دیگر عملیات را مرور کرد و هر دو رفتند توی محوطه پادگان. #شیرودی که تازه رسیده بود، به #بروجردی گفت: "با چهار هلی کوپتر برای هلی برن آمادهایم."
- شما بمان که باهم به عملیات سرکشی کنیم.
🔹همین که #متوسلیان نیروها را سوار هلی کوپتر کرد خودش پرید بالا و اوج گرفتند. #شیرودی سمت #سقز پرواز کرد. از بالا موقعیت پایگاه های ضدانقلاب را به خوبی تشخیص میداد. در مدخل ورودی دیواندره یک ستون نظامی میدید. هر چه او بیشتر اوج میگرفت #بروجردی سبکبال تر میشد. در حالی که چشم انداز کوه ها را از نظر میگذراند به #شیرودی گفت: "از این بالا می توان همه چیز را ببینی و نبینی. الان در چند محور درگیری شروع شده. سمت چپ #متوسلیان درگیر است. زیر پایمان #صیاد خودش را به ستونی از ارتش رسانده که دارند میروند تو دهان اژدها. بچههای سپاه اراک دارند میرسند پادگان بانه. کدامشان موفق میشوند، کدام ناکام؟"