دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

حکایت زیبا 527

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۰، ۱۱:۲۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت شده که جماعتی از یهود عروسى داشتند و خدمت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم رسیدند و عرض کردند که بین ما حق همسایگی است و درخواست کردند که اجازه دهد فاطمه سلام الله علیها در مجلس عروسى در خانه آنها شرف حضور پیدا کند.

حضرت فرمود: فاطمه شوهر دارد و اختیار فاطمه با اوست.

درخواست کردند که شما به امیرالمومنین علی علیه السلام بفرمائید تا اجازه بدهد.

و زنان یهود چندانکه در توان آنها بود از لباسهاى زرباف و اطلس و دیبا و زینتهاى طلا براى خود مهیا کرده بودند و خویش را کاملا به آن زینتها مزین ساخته بودند و چنان گمان مى‌کردند که فاطمه سلام الله علیها با آن چادر وصله‌دار و لباس کهنه بر آنها وارد مى‌شود و او را مورد سخریه و استهزاء قرار مى‌دهند و شماتت و سرزنش مى‌نمایند.

در آن حال جبرئیل حاضر شد با انواع و الوان لباسهاى بهشتى و زینتهاى گوناگون که هیچ دیده آن را ندیده بود. این وقت فاطمه علیها السلام خود را به آن زینتها مزین نمود و لباسهاى بهشتى را دربر فرمود.

چون به زنان یهود وارد گردید بى‌اختیار به سجده افتادند و بسیار تعجب کردند و به این سبب جماعت بسیارى از یهود به شرف اسلام مشرف شدند.

 

📚بحار الأنوار ج 43 ص30

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۲۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی