دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید سید علوی

سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

پــدر ســید محمــد بیمارســتان بســتری شــده بود.اونــم وقتــی میومــد تــوی بیمارســتان، نســخه بیمــاران رو مــی گرفــت و مــی رفــت داروخونه.وقتــی بــر مــی گشــت تــوی دســتش چنــد تــا پلاسـتیک دارو بـود. اونهـا رو مـی بـرد و مـی گذاشـت کتـار تخـت مریـض ها.هرچـه هـم صـداش مـی زدنـد کـه بیـاد پـول داروهـا رو ازشـون بگیـره، قبـول نمـی کـرد....از نـگاه مریـض هامیشـد فهمیــد کــه چــه غبطــه ای مــی خــورن بــه پــدر و مــادر ســید محمــد، بــه خاطــر داشــتن چنیــن پســری...
خاطره ای از سردار شهید سید محمد علوی
منبع: ستارگان حرم کریمه،29کتاب شهید سید محمد علوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۲۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی