نکته ناب از صفایی
يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۰، ۰۴:۰۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
جرقههاى زندگى
«یک روز صبح با صداى استارت ماشینى از خواب بیدار شدم.
استارت مداوم بود و جرقهها زیاد و مایع قابل احتراق؛ اما با این وصف حرکتى نبود و پیشرفتى نبود.
من به یاد جرقههایى افتادم که در زندگى خودم مدام سر مىکشیدند.
و به یاد استعدادهایى افتادم که قابل سوختن بودند.
و به یاد رکود و توقفى افتادم که با این همه جرقه و استعداد گریبانگیرم بوده است.
در این فکر رفتم که ببینم نقص از کجاست که شنیدم راننده مىگوید باید هلش داد. هوا برداشته است.
و همین جواب من بود.
هنگامى که هواها وجود مرا در بر مىگیرند و دلم را هوا بر مىدارد، دیگر جرقهها برایم کارى نمىکنند و اگر مىخواهم به راه بیافتم باید هلم بدهند و ضربهام بزنند و راهم بیندازند تا آن همه استعداد راکد نماند.»
📚 آیههای سبز، صفحه ۱۱
✍️ استاد علی صفایی حائری
۰۰/۰۷/۲۵