دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

مسیح کردستان 18

شنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۰۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

  مجوزی به متوسلیان داد تا نیروهایی خود را تجهیز کند. وقتی این مجوز را مینوشت متوسلیان متوجه
شد او از تحصیلات بالایی برخوردار نیست اما به روی خود نیاورد. در لابه لای دست نوشته اش، که به دست خط بچه های ششم ابتدایی شبیه بود، دنبال راز درونی او میگشت.

 متوسلیان وارد اسلحه خانه شد. پاسدار قد بلندی با محاسن بلند پشت میز نشسته بود. سرش تو لاک آمار و ارقام اسلحه خانه بود. دو وانت اسلحه ای که از ارتش گرفته بودند جابه جا کرده بود و دفتر آمار را تکمیل میکرد.
تا چشمش به
متوسلیان افتاد بی انکه از جا بلند شود گفت: "بفرمایید."
متوسلیان دست خط بروجردی را روی میز گذاشت. جوان ابرو خم کرد و با بی میلی گفت: "شما کی هستی که چهل اسلحه میخواهی؟ جور کردن اسلحه تو باختران یعنی کارستان."
متوسلیان نگاهی به قیافه درهم او انداخت و با همان هیبت همیشگی گفت: "لازم نیست بدانی من کی
هستم و اسلحه را برای چی میخواهم. شما وظیفه ات را انجام بده.
" پاسدار جوان شستش خبردار شد باید خبری باشد. تلفن را برداشت و شماره گرفت. کمی بعد، متوسلیان گوشی را از دستش قاپید و گفت: "کارمان را راه بینداز بعد برو سراغ تلفن."
- من باید اجازه بگیرم. این امضا را قبول ندارم.
بروجردی را قبول نداری؟ پس از کی اجازه میگیری؟
پاسدار در برابر هجوم او خودش را جمع کرد. بادی به غبغب انداخت و گفت: "فقط به دستور جعفری کار
میکنم. این آقای
بروجردی فقط فرمانده تهرانی هاست."
#
متوسلیان یقه اش را گرفت و به تندی گفت: "شنیده بودم این جا سپاه قبیله ای راه انداخته اید اما تصور نمیکردم تا این حد پیشروی کرده باشید. من نه جعفری میشناسم نه بروجردی. فقط اسلحه میخواهم. حالا تحویل میدهی یا خودم دست به کار شوم؟"
سپس به افرادی که همراهش بودند اشاره کرد وارد شوند. مسئول اسلحه خانه گلنگدن را کشید و گفت: "اگر وارد شوید میزنم."
یک نفر جلو پرید و گفت: "بزن ما که قرار است جاده پاوه را پاکسازی کنیم پس بهتر است از همین جا شروع کنیم. این بروجردی هم با این مدارا کردنش شورش را درآورده."
سر و صدا که بالا گرفت درویش و ظریفیان از طبقه بالا دویدند. دوریش با متانت به آن پاسدار گفت: "بروجردی فرمانده ارشد جعفری است. این اسلحه ها را هم خودش از ارتش گرفته. چرا میخواهید به اختلاف دامن بزنید.
این آقایان امشب عملیات دارند

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۲۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی