دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید چراغچی 5

جمعه, ۱۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۴۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره محمد حسینی کفشدار از شهید چراغچی:
من بزرگشده کوچه سرشور مشهد هستم. محل های که میرزا جواد آقای تهرانی و آقایان خامنه ای ها در آن زندگی میکردند. ما هفت نسلمان کفشداران حرم مطهر رضوی بودند و پدرم پیرترین خادم حرم امام رضا (ع)است. آشنایی من با ولی الله برمیگردد به سال .1345بازار  قالیفروش ها دبستان آذربایجان، ما در آنجا باهم همکلاس بودیم.
سال 1352بود که اعلام کردند کلاس پنجم و ششم را باهم میخوانیم و بعدازآن به کلاس اول راهنمایی میرویم. ما اولین دوره این سیستم جدید آموزشی در آن مقطع بودیم. اول راهنمایی را در مدرسه فاتح آغاز کردیم. بازهم در یک مدرسه و یک کلاس و داخل یک میز با ولی الله همراه شدم. او از قدرت بدنی بالا و
هیکل تنومندی برخوردار بود و فوتبال والیبال را خوب بازی میکرد. ولی الله صوت خوش و زیبا و رسایی داشت.
معلم جغرافیایی داشتیم به نام عرفانیان که علاقه زیادی به آقا ولی داشت. هر روز که با او کلاس داشتیم وقتی وارد کلاس میشد رو به شهید چراغچی میکرد و میگفت: آماده ای؟ ولی الله هم شروع به تلاوت قرآن میکرد و کلاس شروع نمیشد تا او قرائت قرآن داشته باشد. با اینکه مدرسه دوطبقه بود ولی صوت شهید در مدرسه طنین انداز میشد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۱۶
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی