کربلایی شدن 5
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا ؛
لبیک است ،به أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى در هنگامه آزمایش ...
آری ؛ همه گفتیم بَلَی در عالَم ذَر به أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ پروردگار و زمین شد میعادگاه صداقت و صحت شهادت ما ....
کربلا جلوه گاه اراده خدا شد در بحبوحه زندگی تا دوباره یادآوری کند به عالمیان که نتیجه غافل شدن از من ، به قتلگاه کشاندن امام زمان است و مُسَخَّر شدنِ یزیدِ زمان بر جهانیان
و هر یک از ما ، کربلاهایی داریم از حیات تا ممات ، که باید در بوته آزمایش سنجیده شویم که هنوز بر شهادتمان در عالَم ذَر هستیم یا اجازه داده ایم که یزیدِ نفس بر ما حکمفرما شود ....
به راستی ما در کربلا حسینی هستیم یا یزیدی ؟؟؟!!
کربلا ؛
شکافنده است ،میان حق و باطل تا عریان شود بُطُون در غبار زمین ...
کربلا بر هر کس عَرضه شود ، آنچه در باطن پروریده است ، تمام قد متجلی میشود بر همگان به " مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا وٍَ یا شَرًّا " تا سیه روی شود هر که در او غش باشد ....
آری ؛ شمر ، خولی ، عمرسعد ، هانی ، حُر ، ام وهب ، حبیب ، سلیمان صرد خزائی ، مختار ثقفی ، میثم تمار و .... به تمام این افراد ، کربلا عرضه شد و نمایان شد عیار حقیقی شان از پس لایه های پنهان شده بُطُون ....
و تا قیامت همین است شاخصه کربلا که میزداید زنگارهای نفاق و غفلت را از پیکره آدمیان ، تا چراغی باشد فروزان در زمینِ فتنه گون و پر غبار در برابر دیدگان تاریخ برای شناخت و تمیزِ حق از باطل ...
در کربلا ، جایی برای نفاق نیست ، باید عریان کرد هر آنچه در باطن هست و انتخاب کرد که در کدام سپاه قدم خواهی زد با علم به پایان مسیر ...