دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حرث بن عبدالمطلب س

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۰۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

فعالیت‏ سیاسى دختر حرث بن عبدالمطلب

نمونه دیگر دختر حرث بن عبدالمطلب بن هاشم است که معاصر معاویه بود و همانند سایر اصحاب على سلام الله علیه از مکتب والاى علوى حمایت و دفاع مى‏کرد. روزى معاویه با عمرو عاص و مروان نشسته بود، این بانو در حالى که سن زیادى را گذرانده بود وارد شد. معاویه از او سؤال کرد: شما در چه شرایطى به سر مى‏برید؟ گفت: ما با هیئت‏ حاکمه‏ اى روبرو هستیم که کفران نعمت کرده است و نسبت‏ به ما بد رفتارى مى‏کند. اما:

«کلمتنا هی العلیا ونبینا علیه الاف التحیة والثناء هو المنصور فولیتم علینا من بعده وتحتجون بقرابتکم من رسول الله ونحن اقرب الیه منکم وکنا فیکم بمنزلة بنی‏اسرائیل فی آل فرعون وعلی بن ابی طالب علیه الصلوة والسلام کان من نبینا بمنزلة هارون من موسى وغایتنا الجنة و غایتکم النار»

این سخنان را در کمال فصاحت و بلاغت در دربار معاویه انشاء کرد. درباره این بانو گفته‏ اند کسى بود که:

«اذا خطبت اعجزت و اذا تکلمت اوجزت‏»(1)

اگر خطابه‏ اى ایراد مى‏کرد، دیگران را به عجز وادار مى‏ نمود، واگر سخن مى‏گفت، موجز و مختصر حرف مى‏زد. ممکن است کسى خوب، حرف بزند ولى حرف خوب نداشته باشد اما این بانو پیام خوبى داشت. در آغاز خطبه گفت کلمتنا هی العلیا، چون:

و کلمة الله هی العلیا (2)

یعنى: منطق ما منطق خداست و چنین منطقى همواره عالى و پیروز و ظفرمند است

«و نبینا هو المنصور»

ذات اقدس اله، هم از اعتلاى کلمه خود سخن گفته و هم از منصور بودن رسولان خود خبر داده است که:

کتب الله لاغلبن انا و رسلی (3)

من مقرر کرده ‏ام که دین من و پیام آوران و حافظان دین من، از نصرت خاص برخوردار باشند. این بانوى شجاع در ادامه سخنش مى‏گوید: «فولیتم علینا بغیر حق‏» شما ظالمانه بر ما حکومت مى‏کنید، در صورتى که سند ولایت‏ شما، که قرابت ‏به رسول خدا صلى الله علیه و اله است، به نام ماست، ما به رسول اکرم صلى الله علیه و اله از شما نزدیک‏تریم. و ما متاسفانه در حکومت ‏شما همانند بنى ‏اسرائیل در میان آل فرعون، به سر مى‏بریم. یعنى شما چون آل فرعون هستید، و ما چون بنى ‏اسرائیل مستضعف و محرومیم.

و منزلت على بن ابى طالب سلام الله علیه نسبت‏ به رسول اکرم صلى الله علیه و اله، منزلت هارون است نسبت‏ به موسى علیه السلام.

این بانوى سخنور، در این خطبه کوتاه، چندین جمله قرآنى و حدیثى را گنجانیده است «کلمتنا هی العلیا» اقتباس از قرآن است، «نبینا هو المنصور» نیز از قرآن گرفته شده، وهمچنین «کنا فیکم بمنزلة بنى ‏اسرائیل...» نیز از قرآن گرفته شده است. وبیان منزلت على بن ابى طالب علیه السلام از حدیث منزلت اخذ شده است که:

«ا فلا ترضى ان تکون منی بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبی بعدی‏»(4)

حضور ذهنى این بانو نسبت‏ به آیات قرآن و بهره‏ گیرى از آنها در خلال خطبه، تسلط بر احادیث واعمال جملات آن در ضمن سخن، نشانه بلوغ ادبى او است. آنگاه این زن سالمند در بحبوحه قدرت امویان به معاویه مى‏گوید:

«و غایتنا الجنة و غایتکم النار»

پایان امر ما بهشت و پایان کار شما دوزخ است.

عمرو عاص که در مجلس نشسته بود اهانت نمود، واین بانو جوابى داد مشابه جواب امام دوم که مرحوم طبرسى در احتجاج آورده است (5)گفت:

«و انت‏یابن الباغیة تتکلم و امک کانت اشهر امراة بغی بمکة واخذهن للاجرة ادعاک خمسة نفر من قریش...»

تو مشوبیت نژادى دارى، عده زیادى داعیه پدرى تو را داشتند وبالاخره تو را به عاص ملحق نمودند، بنابراین تو حق سخن گفتن با مرا ندارى. مروان اعتراض نمود، وبه او نیز جواب تلخى داد. سپس رو به معاویه کرد و گفت:

«و الله ما جرا علی هؤلاء غیرک‏»

سوگند به خدا جز توکسى اینها را بر ما - بنى‏ هاشم - چیره ننمود.

معاویه از روى ناچارى گفت: «الک حاجة؟ هات حاجتک؟ » کارى دارى؟ گفت: «ما لی الیک حاجة‏» من از تو حاجتى نمى‏خواهم و از دربار معاویه بیرون آمد. و معاویه پس از رفتن این بانو رو به درباریان نمود وگفت «لان کلمها کل من فی مجلسی لاجابت کل واحد منهم بجواب خلاف الاخر بلا توقف‏» اگر تک تک شما با او سخن مى‏گفتید او بدون تکرار و توقف همه شما را ساکت مى‏نمود. یعنى ممکن است در اهانت‏ به او همه شما یک سخن داشته باشید، ولى او در پاسخ شما براى هر یک جواب مخصوص دارد، چون «ان نساء بنی هشام اصعب من رجال غیرهن فی الکلام‏» زنان هاشمى در خطابه وسخن از مردان قبایل دیگر نیرومندترند ونمونه آنها همین بانو است که: «اذا خطبت اعجزت وان تکلمت اوجزت‏» .

اگر زنى مرثیه بخواند مى‏گویند: او اهل رقت و عاطفه است و نشانه حضور سیاسى نیست اما یک وقت زن سالمندى، با این که توانمندى را از دست داده، وارد دربار نیرومند امویان مى‏شود وهمه آنها را محکوم مى‏کند و قاطعانه سخن مى‏گوید، این امر، حضور سیاسى یک زن سالمند را تفهیم مى‏کند. شعر گفتن و حرف زدن تنها نشانه حضور سیاسى نیست، اگر محتوا، رقت و مرثیه و نوحه است، آن هم نشانه حضور در صحنه نیست ولى اگر محتوا، استفاده از آیات سیاسى قرآن و احادیث‏ سیاسى اهل بیت علیهم السلام است، و طرز برخورد، محکوم کردن حاکمان ستم مى‏باشد، این نشانه حضور سیاسى است.

مطلب مهمى که تاکید بر آن لازم است، آن است که مشابه این کار را اباذر رضوان الله علیه نیز انجام داد ولى در مورد اباذر دهها گفتار ونوشتار و مقاله و رساله تهیه شده که اگر همین رساله‏ هاى فراوان و گفته‏ ها و نوشته‏ ها و مقاله ‏ها درباره حضور سیاسى این زن نوشته مى‏شد، دیگر کسى نمى‏گفت، زن حق شرکت در مسائل سیاسى را ندارد، یا سابقه حضور سیاسى نداشته، یا اگر زن، فرتوت وسالمند شد دیگر رشد سیاسى ندارد و...، سبب شهرت اباذر همان مصاحبه ‏هاى سیاسى وبرخوردهاى تند او بوده که در اثر آن شهرت، عده ‏اى از مردها به راه افتادند تا اباذرگونه حضور پیدا کنند، واگر برخورد این بانوان سیاسى، نیز بازگو مى‏شد، بانوان فراوانى همانند آنان در صحنه حضور مى‏یافتند.

پى ‏نوشت‏ها:

1. در المنثور فی طبقات ربات الخدور، ص 25.

2. توبه، 40.

3. مجادله، 21.

4. سیره ابن هشام، ج‏2، ص‏520.

5. الاحتجاج، چاپ دو جلدى نجف، ج‏1، ص‏411.

نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی