دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید چراغچی 2

چهارشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۲۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید چراغچی در مقطعی که به دلیل بعضی مسائل سیاسی کشور، برخی از نیروهای سپاه گرفتار طوفان تخریب فکر و اندیشه شده بودند و آنها را خراب کرده بود با آنها با ملایمت و مهربانی صحبت میکرد و وقتی به او معترض میشدم که چرا اینگونه برخورد میکنی؟ میگفت: اینها بچه های خوبی هستند و درست میشوند.
وی از اولین اعزام شهید چراغچی به جبهه اینگونه سخن میگوید:
بسیج در اوایل انقلاب هم در مجموعه ارتش و هم در مجموعه سپاه وجود داشت. در مشهد بسیج در لشکر 77پیروز ثامن الائمه(ع) فعالیت داشت. با مرور زمان بسیج زیر نظر سپاه قرار گرفت. برای استقرار نیروهای بسیج و انجام آموزشهای لازم و تمرکز نیروها، به راه اندازی پادگان بسیج در انتهای خیابان نخریسی اقدام کردند و چون وضعیت مناسبی نداشت عده ای از برادران سپاه به آنجا مأمور شدند تا هم در بازسازی آن و هم بعد از آن به عنوان مربی انجام وظیفه کنند. معمولاً نیروهایی که بعد از آموزش به منطقه اعزام میشدند تعدادی از پاسداران آنها را همراهی میکردند. زمان اعزام نیروها، آقا ولی به سردار ابراهیم زاده مسئول وقت بسیج التماس میکرد که مرا هم با نیروها اعزام کنید ولی سردار ابراهیم زاده میگفت: اینجا وجود شما برای آموزش نیروها لازم است و باید حضور داشته باشید ما که نمیخواهیم نیروها را به قتلگاه بفرستیم. یک نوبت مانده به آخر، که شهید چراغچی بعد از آن اعزام شد باز هم از رفتن وی ممانعت شد
اما با واکنشی که از عدم اعزامش از خود نشان داد همه را منقلب کرد.
بعد از اعزام آن روز، به ساختمانی که مربی ها در آن استقرار داشتند آمد و زیر لب چیزهایی را زمزمه میکرد و میگفت: برای چی من و جبهه نمیبرند. سردار ابراهیم زاده تو پله هشتم یا نهم ساختمان ایستاده بود و وقتی چشم آقا ولی به سردار ابراهیم زاده افتاد زد زیر گریه و اشکهایش را با دو طرف آستینش پاک میکرد و میگفت: اکبر آقا آخه من چه گناهی کردم؟ چرا منو نمیفرستید؟ تو را به خدا منو بفرستید. آنچنان گریه میکرد که انگار داغ جوان
دیده است و ما هم از گریه های او که از روی عشق بود به گریه افتادیم که بعد از آن اتفاق، در اعزام بعدی وی به جبهه اعزام شد


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی