دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

عاشقانه ها

يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۰۷:۲۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

عاشقانه های الهی نامه #علامه_حسن_زاده_آملی :

الهی! از من آهی و از تو نگاهی

الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهی، «یا مَن یَعفو عن الکثیر و یُعطی الکثیرَ بالقَلیل»، از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده!

الهی، سالیانی می‌پنداشتم که ما حافظ دین توایم، «استغفرک اللهمّ». در این لیله الرغائب 1390 فهمیدم که دین تو حافظ ماست، «أحمدک اللهمّ»!

الهی، چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.

الهی، ما همه بیچاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای، و ما همه هیچ کاره‌ایم و تنها تو کاره‌ای.

الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعمتَ فَزِدْ»!

الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم!

الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.

الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.

الهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته‌ام؛ راه بسیار می‌روم و مسافتی نمی‌پیمایم. و ای من اگر دستم نگیری و رهایی‌ام ندهی!

الهی، خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مدّ است؛ «یا باسط» بسطم ده، و «یا قابض» قبضم کن!

الهی، دست با ادب دراز است و پای بی‌ادب؛ «یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمه، خُذ بِیَدی»!

الهی، بسیار کسانی دعوی بندگی کرده‌اند و دم از ترک دنیا زده‌اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را پشت پا زده‌اند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبی علی دینک!»

الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه‌های سخت در پیش است و رهزن‌های بسیار در کمین و بار گران بر دوش. «یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم،صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین!»[1]

الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده‌ام، از انس و جان شرمنده‌ام، حتی از روی شیطان شرمنده‌ام، که همه در کار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار.

الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر!

الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟

الهی، عارفان گویند «عَرِّفنی نفسَک»، این جاهل گوید «عَرِّفنی نفسی!»

الهی، اهل ادب گویند به صدرم تصرفی بفرما، این بی‌ادب گوید بر بطنم دست تصرفی نه!

الهی، در راهم، اگر درباره‌ام گویی «لمْ نَجِدْ له عَزْماً»[2] چه کنم؟

الهی، آزمودم تا شکم دایر است، دل بایر است. «یا مَن یُحیی الأرض المیته» دلِ دایرم ده!

الهی، همه گویند خدا کو، حسن گوید جز خدا کو.

الهی، همه از تو دوا خواهند ‌و حسن از تو درد.

الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم.

الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی‌رسد، «فلک الحمد!»

الهی، ما را یارایِ دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم؟!

الهی، همه گوینده بده، حسن گوید بگیر.

الهی، همه سرِ آسوده خواهند، و حسن دل آسوده.

الهی، همه آرامش خواهند، و حسن بی‌تابی؛ همه سامان خواهند، و حسن بی‌سامانی.

الهی، چون در تو می‌نگرم از آنچه خوانده‌ام شرم دارم.

الهی، از من برهان توحید خواهند، و من دلیل تکثیر.

الهی، از من پرسند توحید یعنی چه، حسن گوید تکثیر یعنی چه.

الهی، از نماز و روزه‌ام توبه کردم؛ به حق اهل نماز و روزه‌ات توبه این نااهل را بپذیر!

الهی، به فضلت سینه بی‌کینه‌ام دادی، به جودت شرح صدرم عطا بفرما!

الهی، عقل گوید «الحَذر الحَذَر!» عشق گوید «العَجَل العَجَل!»؛ آن گوید دور باش، و این گوید زود باش!

الهی، ضعیف ظَلوم و جهول کجا، و واحد قهّار کجا.

الهی، آن‌که از خوردن و خوابیدن شرم دارد، از دیگر امور چه گوید.

الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست، که تو داراییِ منی.

الهی، در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.

الهی، نعمت سکوتم را به برکت «واللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاء»[3]، اَضعافِ مضاعفه گردان!

الهی، به لطفت دنیا را از من گرفته‌ای، به کرمت آخرت را هم از من بگیر!

⚘ هدیه به روح ملکوتی آیت الله #حسن_زاده_آملی سوره حمدی نثار کنیم⚘

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۴
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی