دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید ولی الله چراغی

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۲۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

🍃شرطش برای ازدواج این بود که همسرش حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد .بیشتر دنبال همرزم بود تا همسر ، از روزی که امام گفته بود جنگ در اولویت است درس ودانشگاه را رها کرده و خود را به جبهه رسانده بود.

🍃با خطبه ای که امام خواند تهمینه عرفانیان امیدوار شد هم رزمش تا او به نهایت آرزویش که#شهادت بود برسد. چند روز بعد از عقد، راهی جبهه شد. به قول دوستانش گاهی از تلفن زدن به همسرش امتناع می کرد و عقیده داشت باید فکر و ذهنش به طور کامل در اختیار جنگ و جبهه باشد و به مردم خدمت کند.

🍃از زلزله طبس گرفته تا روزهای جنگ، همه وجودش را صرف خدمت کرده بود. در کارنامه جهادی اش سمت فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه،مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر ۵ به چشم می خورد. با فروتنی خاصی که داشت خیلی ها نفهمیدند او فرمانده است یا رزمنده معمولی...

🍃۶ سال روزهایش در جبهه شب شد و شب هایش شاهد نمازشب و دعا برای رسیدن به کاروان دوستان شهیدش بود .
سرانجام با اصابت گلوله ای که به سرش خورد مجروح شد و پس از گذشت ۲۱ روز در بیمارستان و به دور از جبهه، به خیل شهدا پیوست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۲۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی