دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا (353)

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۲۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

🪴روزگاری در زدن هم اصولی داشت ، کوبه زنانه داشتیم و مردانه...
 
🪴و وقتی در زده میشد صاحب خانه میدانست آنکه پشت در است زن است یا مرد و بر آن مبنا به استقبال او میرفت،
زندگی ها در عین سادگی در و پیکر و اصول داشت...

🪴مردها کفشهای پاشنه تخم مرغی میپوشیدند تا از صدای آن از فاصله دور در کوچه پس کوچه های تو در تو خانمها بفهمند نامحرمی در حال عبور است...

🪴منزلها بیرونی و اندرونی داشت و از ورود مهمان تا خروجش طوری منزل ساخته شده بود که متعلقات به تکلف نیفتند...

🪴آن روزگاران امنیت ناموسی چندین برابر این زمان بود،
نه سیستم امنیتی در منازل بود و نه شبکه های مجازی برای پاییدن همدیگر...

🪴اطمینان و شرافت و وفاداری و نگه داشتن زندگی با چنگ و دندان و آبروداری زوجین اصل زندگی بود...

🪴من هرگز بخاطر ندارم کسی مهریه ای اجرا بگذارد و دادسراها این همه پرونده طلاق و درخواست طلاق و فرزندان طلاق...

🪴نه ال سی دی بود نه اسپیلت و لباسشویی،
صابون مراغه ای بود و دستان یخ زده مادر در زمستان که با گریسیلین ترکهایش را مداوا میکرد...

🪴و پدری که سر شب دم غروب خونه بود و خیز برمیداشت زیر کرسی و مادر کاسه اناردون کرده روی کرسی میگذاشت و نصف بدنمان زیر کرسی و سر و کله کز کرده در بیرون آن،با لباسهای ضخیم...
پاییزی پر باران و زمستانی پر از برف داشتیم

🪴یادش بخیر همه چکمه داشتیم و تا لبه چکمه برف می آمد،هم زمین برکت داشت هم آسمان...

🪴سفره مان برنج بخودش کم میدید،اما صفا و سادگی داشت...

🪴تابستان ها چقدر روی تخت های چوبی ستاره شمردیم و لذت آسمان بی غبار را بردیم...
چه حرمتی داشت پدر و مادر...

🪴و پولها و مالها چه برکتی...
چقدر دور هم حرف برای گفتن داشتیم،
و چقدر از خدا میترسیدیم...

🪴با دوچرخه درخونه ها نون تازه و عدسی و شیر می آوردند محال بود کسی یازده صبح بیدار شود...

🪴زود میخوابیدند و سحر بیدار میشدند و بهترین رزقها را دریافت میکردند،
زمستون برف وشیره میخوردیم و خیلی چیزی برای خوردن پیدا نمیشد و بهترین غذا را جمعه ها میخوردیم،
آنروزها مردم چقدر به یکدیگر رحم میکردند و مهربان بودند و گره گشا و اعصابها حرام ترافیک و ... نمیشد...

🪴حالا ما مانده ایم و دنیای بی خیر و برکت و دربهای ضدسرقت و آدمهایی که سخت فخر میفروشند و متکبرند گویی هرگز نمیمیرند و چنان دنیا دارند که گویی برای آن آفریده شده اند...

🪴چقدر نعمتها از کف رفت و ما خواب خوابیم

🪴انروزها ما برای خودمان زندگی میکردیم اما الان برای چشم دیگران که بپسندند تلاش میکنم زجر میکشم فرصت استفاده پیدا نمیکنم
🪴انروزها که وسیله نبود مرتب با هم بودیم الان که تلفن و فضای مجازی و ماشین هست اما توفیق با هم بودن نیست
🪴 انروزها تحصیلات کم بود اما امروز بعضی  پدر و مادر تحصیل کرده ها  در اسایشگاها سالمندان هستند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۱)

باید با نسل خودمونم سازگار باشیم

اما متوجه اعتراضِ پست‌تون به یه سری از مسایل که دقیقا درسته شدم...

فرهنگ ِ صهیون غالب شده به فرهنگِ اصیلِ ایرانی-اسلامی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی