دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا (338)

جمعه, ۵ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 این کمانت را چند میفروشی؟

 قدیم در کوچه و پس کوچه ها پیرمردها را می دیدیم دولا دولا راه می رفتند. جوانی به یکی از این پیرمردها می رسد و چون پشت پیر مرد مثل کمان خم شده بوده، جوان به شوخی به او می گوید: « پیرمرد، این کمانت را چند میفروشی؟»
  تازه جوانی زِ سَرِ ریشخند
گفت به پیری که کمانت به چند؟

 پیرمرد خنده اش می گیرد و می گوید :« ای جوان، روزگار تورا هم پیر می کند و این کمان را رایگان و مفت در اختیارت می گذارد.»
 پیرمرد خندید و بگفت ، ای جوان      
چرخ ، تو را می دهدت رایگان

🔵👈البته الان دیگر کسی پیر نمی شود.. برکت از عمرها رفته است. چون مردم به نماز اهمیت نمی دهند، عمر هایشان برکت ندارد. در روایت آمده است که : کسی به نماز اهمیت ندهد، به پانزده بلا گرفتار می شود: یکی از آن بلا ها این است که برکت از عمرش می رود.

[در محضر آیت الله مجتهدی (ره)، ج2 ، ص190]

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی