دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

عزا داری حضرت زینب

جمعه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۱۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

📌عزاداری حضرت #زینب(س) در #قتلگاه

زینب دختر امیرمؤمنان #علی(ع) بر بدن برادرش امام #حسین
#ندبه و گریه می‌کرد و با صدایی غم‎انگیز و دلی پردرد فریاد می‎زد:
«وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین است که #عریان بر خاک افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است.
وامصیبتاه، این دختران تو هستند که اسیرند.

شکایت می‎برم به خدا و به #محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه #زهرا و به حمزه سیدالشهدا.
وامحمّداه، این حسین است که عریان (روی خاک افتاده) و باد صبا خاک بیابان را بر بدنش می‎پاشد. اوست که به دست زنازادگان کشته شده است. آه ای ابا‌عبدالله چه غصه‎ای و چه مصیبتی در شهادت تو، گویا امروز جدّم رسول‌خدا(ص) از دنیا رفته است.
ای یاران محمّد، اینان خاندان مصطفی هستند که همانند اسیران آنان را می‎برند». (1)
این سخنان، دل‌های سنگدلان و کوه‎های استوار را آب می‌کرد.  راوی می‎گوید: به خدا قسم زینب با گریه خود، هر دوست و دشمن را به گریه انداخت. گزارش شده است که حضرت سکینه بدن پاک پدر را در آغوش گرفت. گروهی از آن مردم خشن و بی‌رحم آمده و او را از بدن جدا کردند. (2)

📚(1)ابن‌طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛
📚و ر.ک: مناقب آل ابی‎طالب، ج4، ص 122.
📚(2)ابن‌نما، مثیرالاحزان، ص7

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۲۹
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی