دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

وفای ذوالجنان

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۳۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

چون حضرت به زمین افتاد، اسب آن جناب ازمولای خود حمایت می کرد ، بر سواران می پرید و آنها را اززین به زمین می کشید ، و با لگد می مالید و می کشت تا آنکه چهل نفر راکشت ، آنگاه خود را به خون امام حسین (ع) آغشته نمود، بلند شیهه می کشید و دستها به زمین می کوفت، وبه طرف خیمه ها می رفت.(1) درروایت امام صادق (ع) چنین آمده است ... ( واسب امام حسین (ع) یال و کاکل خود را بخون او آغشته کرد ، وشیهه کنان به سوی خیمه هامی –دوید. چون دختران پیغمبر صدای شیهه اسب را شنیدند ازخیمه ها بیرون دویدند ، واسب را بی صاحب دیدند ، دانستند که حسین (ع) کشته شده، امّ کلثوم دست برسرنهاد و ندبه می کرد و می گفت: وا مُحَمَّداهُ،
این حسین است که دربیابان افتاده و عمّامه و ردایش به غارت رفته...(2)
علامه مجلسی رحمة الله نقل می کند:
اسب حسین (ع) ازدست لشکر گریخت ( چون عمرسعد ملعون گفته بود او رابگیرید و نزد من بیاورید ) و کاکل بخون حضرت آغشته کرد و به سوی خیمه زنان دوید وشیهه می کشید ، ونزد خیمه ها سربه زمین نهاد تا جان داد .
 
📚1- مناقب ابن شهرآشوب : 4/58 ، بحار الانوار : 45/ 56
2- امالی صدوق / 163 م 30

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۲۵
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی