سخن زیبا (334)
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۴۷ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
عارف و درویشی با هم دوست بودند.
عارف بسیار ثروتمند بود اما درویش از مال دنیا فقط یک کشکول داشت و همواره به خاطر همان، بر روی زاهد بودن خود تأکید می کرد.
روزی درویش مهمان دوستش بود، خواست تا باز زهد خود را مطرح کند.
به عارف گفت حاضری همین الآن از همه ثروت خود دست بشویی و با من به یک معبد بیایی تا فقط به عبادت و ترک دنیا بپردازیم؟
عارف گفت البته، بیا همین الآن برویم.
درویش شگفت زده شد و باور نمی کرد، به همین دلیل گفت یعنی از این همه ثروت و کاخ خود جدا می شوی؟
عارف گفت بله، اگر آماده هستی برویم.
هر دو به راه افتادند، در بین راه ناگهان درویش گفت ای وای، کشکول را جا گذاشتم.
عارف گفت دوست عزیز، دیدی هنوز در زندگی دلبستگی داری.
داشتن مهم نیست،
مهم دل نبستن است و تو نتوانستی حتی از یک کشکول دل بکنی.
۰۰/۰۵/۲۵