دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا (315)

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۱۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

🍇 پادشاهی را وزیر عاقلی بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دیگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟

❣️گفتند از وزارت دست برداشته و به عبادت خدا مشغول است

🍇پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید

از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟

🍥گفت به پنج دلیل :

اول: آنکه همواره تو نشسته ای  و من به حضور تو ایستاده ام

اکنون بندگی خدایی می کنم که مرا در وقت نماز حکم به نشستن می کند

 

دوم: آنکه طعام می خوردی و من نگاه می کردم

اکنون رزاقی پیدا کرده ام که او نمی خورد و مرا می خوراند

 

سوم: آنکه وقتی تو خواب هستی  من پاسبانی می دهم

اکنون خدای چنان است که هرگز نمی خوابد و مرا پاسبانی می کند

 

چهارم: آنکه می ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد

اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید

 

پنجم: آنکه می ترسیدم اگر گناهی از من سر زند عفو نکنی

اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می کنم و او می بخشاید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی