دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا (308)

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۵۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


ارباب لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او کنجد بکارد.
ولی او جُو کاشت. وقتِ درو، ارباب گفت: چرا جُو کاشتی؟
 لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو، کنجد برویاند.
 اربابش گفت: مگر این ممکن است؟ لقمان گفت:
 تو را می بینم که خدای تعالی را نافرمانی می کنی، درحالی که از او امید بهشت داری؛

 لذا گفتم شاید آن هم بشود. آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
 دقت کنیم که در زندگی چه می کاریم،

" هر چه بکاریم همان را برداشت میکنیم"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی