دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

طنز جبهه (6)

جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۴۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


⚪️ به بهونه امتحانات بچه ها....

 
▫️ بعد از دایر شدن مجتمع های آموزشی رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصیل می پرداختیم .یکی از روزهای تابستان برای گرفتن امتحان ما را زیر سایه درختی جمع کردند . بعد از توزیع ورقه های امتحانی مشغول نوشتن شدیم .خمپاره اندازهای دشمن همزمان شروع کرده بودند . یک خمپاره در چند متریمان به زمین خورد
.همه بدون توجه ، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند . یک ترکش افتاد روی ورقه دوست بغل دستیم و چون گرم بود قسمتی از آن را سوزاند . ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت : برگه من زخمی شده باید تا فردا به او مرخصی بدهی ! همه خندیدند و شیطنت دشمن را به چیزی نگرفتند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۰۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی