حکایت زیبا (417)
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (ع) در کاروانی که مالالتجاره زیادی داشتند همراه بود. خبر رسید که در مسیر، راهزنان در کمین مالالتجاره آنها هستند.
از قافله چند نفر با حالت پریشان نزد حضرت آمدند و گفتند: «اگر موافق باشید ای پسر رسول خدا (ص)! اگر راهزنان به ما رسیدند بگوییم، مال و بارها برای شماست؟ چون از ترس شما شاید نبرند بدانند مال شماست.»
حضرت فرمودند: «از کجا معلوم برای دزدیدن اموال من نیامده باشند؟»
گفتند: «اگر صلاح بدانید مال و بار خود خاک کنیم؟»
حضرت فرمودند: «اگر خاک کنید پیدا کردنش سخت است و زمان خارج کردن مال آسیب میبیند.»
پرسیدند: «پس چه کنیم؟»
حضرت فرمودند: «نذر کنید مالتان به سلامت مقصد رسید یک سوم را به فقرا ببخشید. بدانید اگر در مال خود با خدا شریک شوید خداوند مال شما را بهترین حافظان است و از هر گزندی حفظ میکند.»
کاروانیان نذر کردند. مسافتی رفتند راهزنان وارد کاروان شدند. سر دسته راهزنان خدمت امام (ع) رسید و گفت: «ما دیشب توبه کردیم و یکی از ما جَدّت رسول خدا را در خواب دید و گفت: «فردا فرزندم از مسیر شما رد خواهد شد نزد او رفته و توبه کنید. توبه ما را نزد خدا شفاعت فرما و به مسیر خود بدون ترسی ادامه دهید که ما مواظب بار و مالتان هستیم.»
حضرت فرمودند: «این جماعت مال خود را به خدا از دیشب سپردهاند که او بهترین نگهبانان و حافظان است ما را به نگهبانی شما چشم داشتی نیست.»
کاروان به سلامت مقصد رسید و کاروانیان نذر خود به فقرا ادا نمودند.