دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

سخن زیبا (286)

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی عقاب به خورشید گفت
چرا بی دریغ به هر بیغوله و خرابه ای می تابی؟
تو فقط باید بر بلندای کوه ها،بر روی برف ها و زیبایی ها بتابی...
خورشید دست عقاب را گرفت و او را پیش خود برد و از او خواست بگوید که به کجا بتابد و به کجا نتابد!
ناگهان عقاب از آن بالا دید که هیچ کس و هیچ چیز از این کره ی خاکی حتی دیده نمی شود!چه برسد به اینکه بتوان بیغوله ها را از زیبایی ها تشخیص داد...

از آن بالا هیچ فرقی بین اینها دیده نمی شود...
از آن بالا همه ی اینها هیچ اند...
هرچه پایین تر می آییم می توانیم
 تفاوت ها را ببینیم.
بگذار روحت همچو خورشید اهل
 نواحی بالایی شود که
جز مهر، نورزی
و جز عشق، نکاری
و تنها کاری که بتوانی کنی
انعکاس نور باشد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۴/۲۰
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی