شهید حسن باقری (73)
بسم الله الرحمن الرحیم
نکته دوم نقش شهید حسن باقری در اطلاعات رزمی جبهه بود. کم و بیش شاید آنهایی که در تماس با ایشان بودند و خاطراتی و یا کتابهایی از ایشان خواندهاند،
ما میدانیم که شهید حسن باقری مسئول اطلاعات و عملیات جنوب بود. جبهه جنوب، جبهه وسیعی بود. از دهلران را شامل میشد تا جزیره آبادان. نزدیک 400 کیلومتر از مرزها از 1000 کیلومتری را که ما مقابل ارتش عراق داشتیم شامل میشد. دشمن توجه خاصی به جبهه جنوب داشت. عمده توجه دشمن به جنوب بود. ما هم همینطور. یگانهای متعددی از ارتش و سپاه در جبهه جنوب بودند. دو سوم قوای خودش را دشمن در جنوب متمرکز کرده بود. در این جبهه جنوب و این ستاد عملیات جنوب از سپاه محور باز در شرق کارون و فارسیارت یا دارخوئین، ماهشهر، فیاضه، ایستگاه هفت و بخش اشغال نشده خرمشهر که هنوز در اختیار سردار جهانآرا بود تلاش میکرد که برای بازپس گیری خرمشهر و جزیره مینو و محور اروند و تمام این محور بخش اطلاعاتشان در ید قدرت شهید حسن باقری بود در هر کدام از این محورها یک دسته و گروهان نیرو داشت که بطور مرتب شناسایی میکرد. هر روز با اینها در تماس بود از طرق پیک، تلفن و بیسیم، هفتهای یک بار مسئولان این محورها را جمع میکرد، با آنها بحث میکرد. آخرین وضعیت زمین و دشمن را میگرفت و این را به صورت بولتن به سایر فرماندهان ارتش و سپاه میداد به اینهم بسنده نمیکرد. یک جلسه هم با برادران ارتش تشکیل میداد و به تبادل اطلاعات میپرداخت؛ چنین انسان ورزیده و پر جنب وجوشی. یک خاطرهای به ذهن من میآید از همین مسئولانی که ایشان داشتند.
ماه ششم جنگ بود که فرماندهی لشکر 92 زرهی ارتش عوض شد و برادری به فرماندهی این لشکر منصوب شد به نام نیاکی. سرتیپ شهید نیاکی (خدا رحمتش کند) در سال 64 یا 65 به رحمت خدا رفت. سردار صفوی گفت که چون این فرمانده لشکر تازه آمده برویم عرض تبریک بگوییم. بعد تماس گرفتیم و قرار شد یک جلسه نظامی هم داشته باشیم. رفتیم یک شب در اتاق جنگ لشکر 92 سردار صفوی و شهید باقری و از رؤسای ارکان لشکر برادران ارتش نشسته بودند و معمولاَ جلسات نظامی این جوری است که ابتدا مسئول اطلاعات بلند میشود و یک گزارش میدهد. مسئول اطلاعات لشکر 92 زرهی یا مسئول رکن دو بلند شد و پای نقشه توضیحات مفصلی از دشمن داد؛ منتهی دشمنی که مقابل لشکر 92 بود لشکر 5 مکانیزه ارتش عراق بود. بعد نوبت به حسن باقری رسید. قامت ظاهری شهید باقری به گونهای بود که در لحظات اول نگاههای اول کسی که او را نمیشناخت قدری برایش موردسؤال بود که مثلاَ این جوان کیست؟حالا چه میخواهد بگوید.....