دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا (354)

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

#فحاشی_و_ورود_شیطان

روایت شده که روزی ابوبکر با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به وی ناسزا بگوید.

ابوبکر از او روی برگرداند و توجهی نکرد، لیکن او ناسزاگفتن خود را شدت بخشید.
 ابوبکر خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد.

 در این هنگام رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) برخاست و روانه شد.

ابوبکر به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد حرفی نزدی و نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟!

حضرت فرمود: ای ابوبکر! تا زمانی که تو پاسخ نمی دادی و سکوت کرده بودی، فرشته ای آمده بود و از جانب تو جواب او را می داد...

چون تو خشمگین شدی، فرشته رفت و شیطان وارد شد. با آمدن شیطان،من از جای برخاستم.

به نقل از:
 تفسیر کشف الاسرار، رشیدالدین میبدی، ج 2، ص 276

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۱/۱۶
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی