دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

میتوانیم اما چرا

جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۲۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

میگویند دنیای بدی شده است
انسان ها به خودشان هم رحم نمی‌کنند
خدا از میانمان رفته است...
چرا تقصیر را به گردن  زمین و زمان می‌اندازید؟
مقصر خودمان هستیم که دستی دستی این دنیا را به کام هم جهنم کرده ایم...
میتوانستیم خوب باشیم و دریغ کردیم!
میتوانستیم به جای اخم و شیشه ی ماشین را بالا کشیدن از آن دختربچه ی گل فروش ، گل نرگسی بگیریم...

می‌توانستیم آن پسربچه ی بادکنک فروش را به بستنی قیفی ای دعوت کنیم...
میتوانستیم در گوشه خیابان برای ثانیه ای حال خوب هم بخوانیم و ساز بنوازیم...
میتوانستیم بی‌بهانه برای همدیگر هدیه بگیریم...
میتوانستیم کنار پیرزن تنهای خانه‌ی‌سالمندان بنشینیم و چند دقیقه ای گوش به درد و دلهایش بسپاریم...
میتوانستیم...
میتوانستیم...
میتوانستیم...
لااقل میتوانستیم بهم لبخند بزنیم...
و به دلهای ناآرام هم حال خوبی هدیه کنیم ...
به جان همین لبخندهایتان قسم که همه ی اینها می‌ارزد به یک لبخند...
بیایید دست به کار شویم...
باور کنید با همین لبخندها...
دنیا گلستان میشود ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۲۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی