فن بیان در روایتگری (22)
بسم الله الرحمن الرحیم
دشوارترین کار راوی در هنگام روایت
سلام و علیک کردن و خداحافظی کردن است.
• چرا؟
عین برخاستن و نشستن هواپیماست خطرناکترین لحظات پرواز لحظه تیک آف و لندینگ است.
اگر این دو را نتوانید خوب انجام دهید پرواز سالمی نخواهید داشت. اگر در سلام کردنت نتوانی مردم را جذب کنی مردم با تو همراه نمیشوند و اگر در خداحافظی نتوانی خوب خداحافظی کنی فردا دیگر برنامهات را نمیبینند. به همین خاطر به نظرم سختترین کار است
روایت یعنی ارتباط حسی بین دو نفر. تا زمانیکه ما میتوانیم ارتباطمان را حسی کنیم نیازی نداریم برای برقراری ارتباط به ابزارهای دیگر متوسل شویم، مثلا تا زمانیکه گفتوگو هست نیازی به قایم موشک بازی و دروغ گفتن نیست.
گفتوگوی مستقیم که هست نیازی به غیبت نیست همه اینها حسنهایی است که گفتوگو دارد و من را جذب میکند
من از اجرای همه الگو برمیدارم.
من سعی میکنم از همکاران خودم الگو بردارم و کارهایی که آنها انجام میدهند و باعث میشود از نقطه قوت استفاده و از نقطه ضعفها دوری کنیم از کاری که به نظر من یک مقدار افت کنند را انجام ندهم
آدمهایی که زیاد بلد باشند مطمئن باشید که کم حرف میزنند برای اینکه اینقدر بلد هستند که در مدت کمی که حرف میزنند مفهومشان را منتقل کنند.
اما آدمهایی که کم بلدند زیاد حرف میزنند بلکه یکی از حرفهایی که زدهاند موثر باشد و کارگر بیافتد. اگر تو بلد باشی یک حرف میزنی و شلیکت درست است و میخورد به هدف.
ولی اگر تیراندازی بلد نباشی باید یک مسلسل برداری و اینقدر بزنی تا یکی به هدف بخورد. ما در کار اجرا یا تک تیراندازهستیم و یا خشاب خالی میکنیم تا یکی به هدف بخورد.
هنر روایت در چیست؟
در تکتیراندازیاش است.
لذت نوشتن خیلی برایم شیرین شده است. وقتی مینویسم تازه متوجه میشوم که چقدر بیسوادم و اینطوری به من کمک میکند.
وقتی حرف میزنید یکبار شنیده میشود و میگذرد ولی وقتی مینویسید یک بار نیست شاید 100 بار آن مطلب را بخوانند و خیلی راحت بفهمند که چقدر تو بیسوادی، به همین خاطر فکر میکنم نوشتن کمکم میکند تا در جاهایی که ضعف و کمبود است خودم جبران و ترمیم کنم.
.