دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

شهید باقری (40)

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

حسن خیلی بسیج را دوست داشت

« رزم‌ حسینی » یکی دیگر از همرزمان شهید باقر ی می‌گوید : تا بچه‌های بسیج نان نخورده بودند ایشان نان نمی‌خوردند و تا آب به گلوی بسیجیان نرسیده بود ایشان لب به آب نمی‌زدند. همسر شهید در مورد علاقه شهید به بسیجیان چنین می‌گوید: ایشان بسیجیان را خیلی دوست می‌داشتند و هرگاه از آنان صحبت می‌کردند برق خوشحالی در چشمانش پدیدار می‌شد و آن اوائل که از کارش اطلاعی نداشتیم و می‌گفتیم در جبهه چه کار می‌کنی می‌گفت من سقای بسیجیها هستم. یکی از همرزمان ایشان می‌گوید: روزی به ایشان گفتم این بسیجی‌ها خیلی مخلص هستند خیلی شجاع هستند و صداقت دارند بیا برای آنها سخنرانی کن. او با دست بر سرش زد و گفت خاک بر سر ما که مسئول اینها هستیم. ما چطور برای اینها سخنرانی کنیم ما که صلاحیت نداریم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۱۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی