دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا (316)

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

بنام خدا

مداد : متاسفم
پاک کن : چرا ؟ تو هیچ کار اشتباهی نکردی

مداد :متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی.
ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر می شوی .

پاک کن : اما برای من مهم نیست ! من ساخته شده ام تا هر وقت تو اشتباه کردی
به تو کمک کنم با این که می دانم روزی تمام خواهم شد و دیگری جای من را خواهد گرفت . من رضایت دارم ! پس لطفا ناراحتی را کنار بگذار..

گفتگو بین مداد و پاک کن برایم الهام بخش بود .

والدین ، همچو پاک کن و فرزندان مانند مداد هستند .

آنها همیشه درکنار فرزندان هستند و اشتباهات آنها را پاک می کنند .

اگر چه فرزندان جایگزین (همسر ) می یابند
ولی والدین از آنچه برای فرزندانشان کرده اند شادمانند.

در تمام طول زندگیم مداد بوده ام و والدین من مانند پاک کن ،
هر روز کوچک و کوچکتر می شوم 
این مرا پر از درد می کند چون می دانم که یک روز انها من را ترک خواهند کرد و خرده های پاک کن ، تنها چیزی خواهد بود که به خاطرم بیاورد روزی چه کسانی را داشتم.
به احترام پاک کن های زندگیم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۸
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی