دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

با سرباز ولایت در مکتب سلیمانی (272)

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۴۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

🌼قسمتی از نامه شهید #سلیمانی به فرزندش

✍️من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه

🔹با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند.

دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.

🔺سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۱
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی