دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا 303)

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۳۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

از حضرت یحیی (ع) نقل شده است که روزی ابلیس را دید و از او پرسید: آیا تاکنون هیچ به من دست یافته‌ای؟ گفت: نه، ولی در تو خصلتی است که من آن را دوست دارم.
پرسید: آن کدام است؟ گفت: تو مرد پُرخوری هستی و وقتی که افطار می‌کنی، سنگین می‌شوی و همین سنگینی، تو را مقداری از نماز و شب زنده‌داری باز می‌دارد و من به همین خوشحال می‌شوم.
حضرت یحیی (ع) گفت: حال که چنین است من هم با خدا عهد می‌بندم تا چندی که زنده‌ام هیچ‌گاه خود را از غذا سیر نکنم. ابلیس گفت: من نیز با خدا عهد می‌بندم تا چندی که زنده‌ام نسبت به احدی خیرخواهی نکنم. این را گفت و از نزد حضرت یحیی (ع) بیرون رفت و دیگر به سراغ او نیامد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۶
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی