دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

حکایت زیبا (268)

شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۱۸ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

#داستان_آموزنده دختر یتیم!

دختر یتیمى با مادر پیر خود زندگى مى کرد، پسر عمویش از وى خواستگارى کرد، مادر و دختر موافقت نمودند، بعد از اینکه عروس خانواده ى عمو شد، دختران و زن عمو بهش زور می گفتند و انواع ظلم را بر او روا مى داشتند، دختر جوان هر بارى که خانه نزد مادرش مى آمد شکایت مى کرد و زار زار مى گریست مادر پیر او را به صبر توصیه مى کرد و همراهش زار زار مى گریست، تنها همدردى که با یگانه دخترش مى توانست بکندهمین گریه بود ، مدت طویلى گذشت، تا اینکه مادر پیر در بستر بیمارى مرگ قرار گرفت، دختر  بالاى سرش مى گریست که من شکوه و شکایت و درد دل خود را به چه کسى بگویم!؟ مادرش وصیتى بهش  کرد اینکه، هر وقت دلش تنگ شد به خانه ى او آمده وضو کند و دو رکعت نماز بخواند و تمام درد هاى خود را به الله قصه کند، دختر عهد کرد که چنین مى کند، مادر از دنیا رفت و دختر هر وقتى که دنیا برایش تنگ مى شد مى رفت در خانه مادرش و وضو نموده دو رکعت نماز مى خواند، بعد از مدتى خانواده عمویش  متوجه شدند، که دختر غمگین مى رود و خوشحال و سرحال بر مى گردد، به شوهرش گفتند؛ زن تو دوست پنهانى دارد و در خانه ى مادرش با او ملاقات مى کند... شوهر رفت و در پشت خانه ی مادر دختر پنهان شد و منتظر آمدن زن نشست، دید زنش آمد دروازه را قفل کرد، رفت وضو کرد و نماز خواند و نشست در جاى نماز و دستان خود را بالا کرد و با گریه، مى گفت؛ الهى! من ناتوانى خود را در مقابل گرفتاری و اذیت و آزارم را بتو شکایت مى کنم، اگر تو به همین وضع از من راضی هستى، من قبول دارم و لیکن اگر تو هم از من ناراض باشى، چه کسى از من راضى باشد، شوهرم را هدایت کن، او آدم خوبى هست، ولى زیر تأثیر خواهران و مادر خود قرار دارد...
شوهر داشت در پشت خانه  مى گریست، درب اتاق را تق تق  زد، زن درب را باز کرد، شوهر او را در آغوش گرفت و پیشانیش را بوسید و معذرت خواهى نمود و برد خانه اش  همه را خواست و قضیه را برایشان تعریف کردو مشکل را حل ساخت همگى به اشتباه خود پى بردند و از او معذرت خواستند و قول دادند که دیگر حتى نگویند که بالاى چشمش آبرو هست. دختر در خواب دید، کسى بهش مى گوید: مدت ده سال به مادرت شکایت کردى، مشکل افزوده شد، یک بار به الله سبحانه و تعالى شکایت کردى و  تمام مشکلاتت حل شد،

همیشه شکایاتت را به الله متعال بکن...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۲۷
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی